نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏پنجشنبه‏، 2015‏/10‏/08

 

 

 

انتخابات مجلس و خبرگان ؛ لشگر آرایی باندها

« بخش دوم » و «بخش سوم؛ پایانی»

 محمود خادمی

فضیلت دموکراسی در این است که مردم هر وقت اراده کنند بتوانند از طریق ساز و کار تعریف شده؛ حکام را عزل کنند. «کارل پوپر فیلسوف اتریشی ــ انگلیسی»

در بخش نخست مقاله در مورد انتخابات و تناقض محتوائی آن با نظام ولائی نوشتم. بعلاوه در مورد نهاد "شورای نگهبان" بعنوان ابزاری در دست ولی فقیه برای حذف و از میدان بدر کردن رقیبان و همچنین برای پیشگیری از تصویب هر قانون ملی و مردمی توضیح دادم و در آخر نیز به موقعیت لرزان ولی فقیه و باند اصولگرای وابسته؛ در آستانه انتخابات اشاره کردم و نوشتم که در حالیکه موقعیت ولی فقیه و باند او؛ پس از توافق اتمی بشدت تضعیف شده است؛ ولی آنها تلاش دارند تا بهر وسیله ای از قدرت گیری باند رفسنجانی ـ روحانی جلوگیری نمایند........ ادامه مقاله

دوم ــ رفسنجانی و خیز برای کسب هژمونی:

پس از توافق اتمی میان ایران و ۵+۱؛ تعادل قوایِ حلقه قدرت بتدریج بنفع باند پیش برنده مذاکرات اتمی یعنی باند رفسنجانی ـ روحانی چرخش کرده و میکند. بخصوص اینکه سمت و سوی اجرای مفاد توافق نامه اتمی هم بگونه ای تنظیم شده است که ولی فقیه و نهادهای وابسته باو ــ مجلس و سپاه و.... ــ؛ بدلیل محدودیت های اعمال شده در اثر اجرای توافق تضعیف و متقابلاً نهادهای متعلق به باند مغلوب ــ رفسنجانی؛ روحانی ــ تقویت میشوند.

چرا که با شروع و اجرای مرحله به مرحله توافق نامه اتمی؛ دولت روحانی و باند او در موقعیت اقتصادی و سیاسی قرار میگیرند که به مقداری ــ ولو محدود ــ او را برای اجرای وعده های داخلی اش توانمندتر میسازد و در عمل زمینه و بستر لازم؛ برای توانمند سازی و یارگیری بیشتر در صحنه سیاسی و اجتماعی برای این باند فراهم میشود.

باند مغلوب برهبری رفسنجانی معتقد است که؛ چون آنها با به نتیجه رساندن مذاکرات؛ کشور را از خطر تحریمهای کمر شکن و سایه جنگی که میتوانست به نابودی کشور و سقوط جمهوری اسلامی منجر شود نجات داده اند؛ بنابراین سکانداریِ نظام حق آنان میباشد. رفسنجانی با درک این موقعیت جدید است که؛ صدای خود را علیه تقلب در انتخابات و دخالت نهادهای وابسته به ولی فقیه ــ شورای نگهبان ــ در انتخابات؛ بلندتر کرده است.

پیش از این رفسنجانی در ۱۴ اردیبهشت ۹۲ موضع اش را در برابر خامنه ای با انتشار حرف ۳۰ سال پیش خمینی اعلام کرده بود؛ در آن زمان رفسنجانی به نقل از خمینی گفته بود "حفظ نظام از حفظ یک نفر ــ ولو امام عصر ــ مهم تر است".

با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲؛ هاشمی رفسنجانی از پنجره او و با رویکرد جدیدی وارد منازعات قدرت شد. در ۱۳ مرداد ۹۲ در مورد پیروزی حسن روحانی در انتخابات علیرغم دخالتها و تلاش و تقلب نهادهای وابسته به ولی فقیه گفت "مردمی که همه فکر میکردند مأیوس و نا امید هستند؛ یکدفعه تصمیم گرفتند و با تغییر در خودشان بزرگترین تحول اخیر را ایجاد کردند؛ در حالیکه دولت؛ شورای نگهبان و دستگاههای امنیتی با حمایت آشکار از جریان دیگر طرفداری میکردند".

رفسنجانی اکنون ــ بعد از توافق اتمی و با پشت گرمی این پیروزی ــ؛ با کاندید شدن برای انتخابات خبرگان رهبری و رهبری کردن اپوزیسیون داخلی نظام ــ علیه ولی فقیه و باندش ــ بیشتر از گذشته؛ تلاش دارد که بساط ولی فقیه را برچیند. و با صراحت بیشتری اعلام میکند خامنه ای صلاحیت و شایستگی جایگاه ولایت را ندارد و " ولایت منحصر به دوازده امام شیعیان است ". دخترش فائزه هم بعد از اینکه برادرش مهدی؛ برای سپری کردن دوران محکومیت اش خود را به زندان اوین معرفی کرد؛ زندان اوین را منشاء انقلاب دانست و گفت "باز هم انقلاب از اوین ( شروع ) خواهد شد".

بعد از آنکه روزنامه کیهان ــ ارگان وابسته خامنه ای ــ در ۱۴ شهریور ۹۴ نوشت "رشته دشمن پنبه شد.... مروری بسیار فشرده بر رخدادهای پس از توافق نشان میدهد که سخنان اخیر رهبری انقلاب از اهمیت بسزائی برخوردار بوده و فصل الخطابی است برای آنانکه سر در گم بودند و آنان که قصد دیگری داشتند"؛ روزنامه آرمان از روزنامه های وابسته به رفسنجانی در واکنش به نوشته روزنامه کیهان؛ در همانروز می نویسد :

"ظاهرا اختلاف نظر در جبهه اصولگرائی بیش از آن است که فعالان این جریان به آن اذعان دارند. اردوگاه اصولگرائی از خلاء محوریت رنج می برد..... آنچه اهمیت دارد تمکین به رأی جمعی و نظر بزرگان است که چند زمانی است همگان به این واقعیت پی برده اند که سخنان آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ می تواند فصل الخطاب باشد".

روزنامه کیهان گفته بود؛ فصل الخطاب ــ یعنی علی خامنه ای ــ حرف آخر را زده بود و رشته های رفسنجانی را پنبه کرده است و روزنامه آرمان هم جواب می دهد که بی خود میگوئی؛ نه تنها اصولگرایان خلاء محوریت دارند؛ بلکه همگان پذیرفته اند که رفسنجانی " فصل الخطاب " است. این موضوعی است که همه جنگ و دعواهای دو باند بخاطر آن صورت میگیرد. یعنی دعوای هژمونی؛ یعنی اینکه چه کسی حرف اول و آخر را بزند. خامنه ای یا رفسنجانی؟!

بنابراین تمام تلاشهای باند اصولگرایان وابسته به ولی فقیه در بکارگیری "شورای نگهبان" برای رد صلاحیت کاندیداهای باند رقیب و برنامه ریزی سپاه و نیروهای امنیتی برای قلع و قمع موانع و مخالفتها با دخالتها و تقلب در انتخابات و متقابلا" تلاش باند رفسنجانی ـ روحانی در افشای همه شکستها و خراب کاریهایِ ولی فقیه ــ در زمینه سیاسی؛ اقتصادی؛ اجتماعی و فرهنگی ــ در داخل و خارج و افشای فسادها و دزدیهای اصولگرایان و نیروهای نظامی ـ امنتی؛ بخصوص در دوران ۸ سال ریاست جمهوری احمدی نژاد ــ کسیکه خامنه ای او را از رفسنجانی به خود نزدیکتر دانسته بود ــ؛ برای این است که هژمونی از دست نرود و یا بدست بیاید.

رفسنجانی که برای جلب حمایت روحانیون و مراجع ناراضی ــ برای مبارزه با باند اصولگرایان بر سر انتخابات ــ؛ به مشهد رفته بود ۱ شهریور ۹۴ در دیدار با آیت الله صانعی؛ با طعنه به خامنه ای و شورای نگهبان گفت " آنها باید جواب صلاحیت احمدی نژاد را بدهند. شنیدن عذر خواهی از زبان روحانیت این روزهاخیلی کیمیا است ". رفسنجانی در ادامه میگوید "واقعا" این درد را باید کجا برد که ۸ سال مشوق و مبلغ یک جریان انحرافی باشی؛ کشور را به لبه پرتگاه ببری؛ کمر مردم زیر تحریمها خرد کنی؛ نظام را تا آنجا که می توانی تضعیف کنی و بعد هم امروز مدعی دلواپسی نظام و توافق هسته ای بشوی ؟!".

اما مهمتر اینکه؛ هم ملاقات رفسنجانی با آیت الله صانعی ــ از مراجع مخالف و مغضوب شده خامنه ای در جریان قیام اعتراضی ۸۸ ــ و هم موضعگیری جدید وی علیه احمدی نژاد؛ نشان از صف آرائی جدید رفسنجانی علیه خامنه ای است و نشان میدهد که او تلاش دارد علاوه بر تائید حقانیت سران " جنبش سبز " و در کنار آنها ایستادن؛ خامنه ای را بعنوان فتنه گر اصلی و مسبب اصلی حوادث سال ۸۸ معرفی کند.

روزنامه های وابسته به رفسنجانی از قول او نوشتند "رفسنجانی به هم لباسان خود یادآور شد که باید عذر بخواهند؛ وی گفت مردودی های احمدی نژاد باید بدانند که اگر امروز جواب مردم را ندهند؛ فردا جواب خدا را چه میدهند؟ جواب تائید صلاحیت احمدی نژاد را.... اینها چه بخواهند و چه نخواهند؛ روزی باید پاسخگوی کارشان باشند؛ اشارات این روزهای رفسنجانی کنایه نیست؛ بیدار باش است".

این روزها رفسنجانی برای یارگیری و بسیج بیشتر عناصر و نیروهای مخالفِ خامنه ای و همچنین دیدار با آخوندها و مراجع مسئله دار و روحانیون مغضوب ولی فقیه به قم و مشهد و...... سفر میکنند. روزنامه آرمان وابسته به رفسنجانی ۲ شهریور می نویسد "آیت الله رفسنجانی اصرار دارند که علمای بزرگ مشهد در انتخابات حضور جدی داشته باشند تا همراه با جریان معتدل و میانه به مجلس خبرگان راه یابند تا با ورود اعتدالیون به انتخابات؛ مجلس دست تند روها نیافتد".

رفسنجانی میخواهد با آخوندها و مراجع مخالفِ ولی فقیه یک جبهه و اتحادی علیه وی بوجود آورد. او میداند که با کشاندن این روحانیون به صحنه انتخابات خبرگان؛ کار شورای نگهبان برای رد صلاحیت آنها بسیار مشکل خواهد بود؛ زیرا شورای نگهبان با رد صلاحیت این همه روحانی؛ صلاحیت خود را زیر سئوال می برد و بخصوص اینکه حوزه های علمیه آخوندی را علیه سید علی خامنه ای و شورای نگهبان متحدتر و نیرومندتر میکند.

اما یار و متحد اصلی هاشمی رفسنجانی در جدال با باند ولی فقیه؛ رئیس جمهور نظام ــ حسن روحانی ــ است که او هم چون رفسنجانی معتقد است " توافق اتمی آغاز پیروزیهای همه جانبه و پی در پی است "؛ وی به پشت گرمی پیروزی در مذاکرات اتمی؛ حمله به اصولگرایان وابسته به ولی فقیه و شورای نگهبان را شروع کرده است.

وی در مورد دخالت شورای نگهبان در انتخابات میگوید؛ شورای نگهبان مجری انتخابات نیست و تنها کارش نظارت است و بدین ترتیب جواب جنتی را که در نماز جمعه گفته بود " بعضی بدنبال تسلیم کردن شورای نگهبان و قوه قضائیه هستند تا هر کس را که خودشان میخواهند در انتخابات تائید و یا رد بکنند "؛ را میدهد.

روحانی قبلا" هم گفته بود که مجلس آینده متعلق به یک حزب و جناح خاص نیست و شورای نگهبان را از حذف کاندیداهای باند خود بر حذر داشته بود؛ وی بار دیگر در ۲۸ مردا ۹۴؛ گفت " شورای محترم نگهبان ناظر است و نه مجری. مجری انتخابات دولت است؛ دولت مسئول برگزاری انتخابات است و دستگاهی هم پیش بینی شده که نظارت کند تا خلاف قانون صورت نگیرد. شورای نگهبان چشم است و چشم نمی تواند کار دست را بکند. نظارت و اجرا نباید مخلوط شوند؛ باید به قانون اساسی کاملا" توجه کرده و عمل کنیم ".

بعداً هم علیرغم حمله و هجوم گماشتگان ولی فقیه به وی ــ به خاطر اظهارات اش در مورد شورای نگهبان ــ؛ نه تنها کوتاه نیامد بلکه در کنفرانس خبری بر این گفته ها تأکید نمود و گفت "ما قصد دعوا با هیچ نهادی نداریم؛ اما...... من در انتخابات به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی به وظایفم عمل خواهم کرد". یعنی حرف و ادعای خود در مورد انتخابات و شورای نگهبان را تکرار کرد. و مهمتر اینکه در جواب خامنه ای که خطاب به روحانی گفته بود در مورد شورای نگهبان حاشیه سازی نکنید گفت " بعضی ها دعوت به قانون را میگویند حاشیه سازی نکنید؛ عجب ! پس دعوت به قانون شد حاشیه ؟! پس متن چیست ؟!".

و در ۲۸ مردا ۹۴ هم تلویزیون حکومتی سخنان روحانی را پخش کرد که میگفت "کی باید بگوید صالح هست یا نیست ؟ این هیئت های اجرائی هستند. شورای محترم نگهبان ناظر است؛ مجری نیست؛ مجری دولت است و....".

محمد رضا خباز معاون امور تقنینی رئیس جمهور در رد حرفهای محمد یزدی ــ رئیس مجلس خبرگان ــ که به روحانی برای مخالفت اش با شورای نگهبان حمله کرده بود؛ میگوید "نمیدانم چرا برخی با شنیدن اظهارات منطقی رئیس جمهور عزا گرفته و سر و صدا میکنند ؟!....... رئیس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است و سوگند خورده که پاسدار قانون باشد ــ روزنامه مردم سالاری ــ".

اگر چه ولی فقیه از طریق وابستگان خود در مجلس و دیگر نهادهای انتصابی؛ رفسنجانی را در منگنه انواع فشارها و تضیقات گذاشته اند و به او هشدار میدهند که او را خانه نشین میکنند اما مطمئنا" رفسنجانی جا نخواهد خورد و عقب نشینی نخواهد کرد. چرا که میداند؛ وجود شورای نگهبان به معنی حذف و تضعیف شدید باند او میباشد. بنابراین جنگ تاکنونی دو باند کماکان ادامه خواهد داشت و شدیدتر نیز میشود.

و مهمتر اینکه؛ از آنجا که در حال حاضر نفوذ باند ولی فقیه در ساختار قدرت بیشتر از رفسنجانی است؛ رفسنجانی بناگزیر بخشی از جنگ خود با ولی فقیه را؛ به عرصه افکار عمومی که از محبوبیت بیشتری نسبت به ولی فقیه برخوردار است می کشاند و این همان؛ آماده شدن شرایط لازم برای آمدن مردم و جوانان به میدان است.

بنابراین شاخ به شاخ شدن رفسنجانی با ولی فقیه؛ در انتخاباتی که از نظر مردم ایران مضحکه ای بیشتر نمیباشد؛ برای هر دو باند نظام تعیین کننده است زیرا تعادل قوای درونی قدرت را تعیین تکلیف میکند و اما برای مردم هم مهم خواهد بود چرا که؛ بستر ساز شروع فاز جدیدی از اعتراضات اجتماعی و آمدن مردم به خیابانها است.

سوم ــ اصلاح طلبان؛ توسل به شخصیت های همین نظام یک پرنسیب است:

برای اصلاح طلبان حکومتی که به بازی در زمین ولایت فقیه متعهد هستند؛ حضور در انتخابات یک اجبار است و توسل به شخصیتها و افراد وابسته بهمین نظام ــ خاتمی؛ رفسنجانی؛ روحانی؛ موسوی؛ کروبی و..... ــ یک پرنسیب است. از خاتمی به موسوی و کروبی و بعد با یک عقب گرد هاشمی رفسنجانی ــ کسی که اصلاح طلبان در گذشته به او لقب "عالیجناب سرخپوش داده بودند ــ و بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ توسل به حسن روحانی.

اصلاح طلبان حکومتی که بعد از سرکوب خونین قیام اعتراضی مردم در سال ۸۸؛ عمدتاً به کما رفته بودند؛ اکنون پس از توافق اتمی و در تعادل قوای جدید؛ جان تازه ای یافته و برای شرکت هر چه گسترده تر در انتخابات؛ حول رقیب اصلی خامنه ای ــ رفسنجانی ــ خیمه زده اند و با براه انداختن تشکلی بنام "حزب اتحاد ملت ایران اسلامی" برای حضور در انتخابات فعال شده و خود را برای بدست آوردن کرسیهای بیشتری در مجلس آماده می کنند.

اصلاح طلبان علاوه بر تلاش برای کسب کرسیهای هر چه بیشتر در مجلس؛ سعی میکنند با وارد کردن آخوندهای بیشتری از باند خود در خبرگان رهبری؛ هاشمی رفسنجانی را به کرسی ریاست خبرگان بنشانند تا شاید از قِبل او به سهم بیشتری از قدرت دست پیدا کنند.

متقابلا" باند اصولگرای وابسته به ولی فقیه هم کاملاً حواس اش جمع است؛ جواد کریمی قدوسی عضوکمیسیون امنیت مجلس در مورد انتخابات آینده و جلوگیری از ورود اصلاح طلبان به این عرصه میگوید " اصلاح طلبان در انتخابات آینده خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی جز خط قرمزهای شورای نگهبان هستند. اصلاح طلبان برای تسخیر این دو مجلس خواب دیده اند و قرار است سه هزار نفر را برای این دو انتخابات نامزد کنند ".

چهارم ــ احمدی نژاد؛ جریان انحرافی:

اگر چه جریان احمدی نژاد رسما" اعلام کرده قصد حضور در انتخابات را ندارد؛ اما ولی فقیه نظام بخاطر تزلزل و ضعف بیش از پیش موقعیت اش در تعادل قوای درونی نظام در آستانه انتخابات؛ به جریان احمدی نژاد پر و بال میدهد و اخیراً نیز دو بار از مواضع باند روحانی علیه احمدی نژاد انتقاد کرده است. یکبار که گفت "همه چیز دولت سابق را زیر علامت سئوال نبرید" و یکبار هم که نسبت به برخورد دولت روحانی در زمینه بورسیه های غیر قانونی؛ به آنها انتقاد کرد و خواست که این مسئله ادامه پیدا نکند.

بعد از حمایت غیر مستقیم ولی فقیه از احمدی نژاد در ماههای اخیر؛ وی حضور سیاسی فعال تری نشان داده است و بعضی از رسانه های باند خامنه ای هم با تیتر "آن مرد آمد" به ورود مجدد وی به صحنه سیاست؛ خوش آمد گفته اند.

ورود احمدی نژاد در این شرایط به صحنه جنگ و جدال باندها که با حمله مستقیم به باند رفسنجانی همراه بوده است؛ آنقدر برای باند رفسنجانی ـ روحانی با اهمیت بوده که بیشتر روزنامه های این باند به ورود وی واکنش نشان داده اند.

اما ورود احتمالی احمدی نژاد اگر چه با هدف تقویت جبهه ی خامنه ای در مقابل جناح رفسنجانی ـ روحانی صورت میگیرد؛ اما ورود او و باندش به صحنه با توجه به کاراکتر و سوابق گذشته وی و بخصوص اختلافات او با اصولگرایان؛ تشتت و دو دستگی را در میان اصولگرایان را بیشتر میکند......... ادامه دارد.

۲۹.۰۹.۲۰۱۵ ( ۷ مهر ۱۳۹۴ )

arezo1953@yahoo.de

منبع: سایت محمود خادمی

 

انتخابات مجلس و خبرگان؛ لشگر آرایی باندها

«بخش سوم؛ پایانی»

محمود خادمی

در بخش قبلی مقاله؛ در باره موقعیت باند رفسنجانی در آستانه انتخاباتِ آینده نظام توضیح دادم و نوشتم که؛ چون این باند مذاکرات اتمی را پیش برده و به نتیجه رسانده است؛ جایگاه شان در عرصه قدرت بالا رفته و تعادل قوای حلقه قدرت به نفع آنها چرخش کرده است. باند رفسنجانی ـ روحانی به پشتوانه این پیروزی؛ سکانداری نظام راحق خود میدانند و تلاش میکنند با کسب کرسیهای بیشتری در انتخابات؛ هژمونی نظام را از چنگ خامنه ای خارج کنند. بنابراین انتخابات آینده؛ که بشکلی هژمونی نظام را تعیین تکلیف میکند؛ برای هر دو باند اصلی تعیین کننده است. در مورد اصلاح طلبان هم نوشتم که آنها در این انتخابات حول باند رفسنجانی خیمه زده اند و تلاش دارند کرسیهایِ گذشته خود در مجلس را؛ بدست آورند. اکنون ادامه مقاله:

ج ــ اهمیت و جدی بودن انتخابات:

در اسفند ماه ۱۳۹۴ دو انتخابات مهم و تعیین کننده ــ مجلس شورا و مجلس خبرگان رهبری ــ برگزار خواهد شد. انتخاباتی که بر خلاف گذشته؛ ممکن است این بار آرایش بندیِ سیاسی موجود در کشور را تغییر دهد. بخصوص که بیماری و یا مرگ احتمالی خامنه ای و تعیین جانشین برای ولی فقیه که در مجلس خبرگان تصمیم گیری میشود؛ اهمیت این انتخابات را برای هر دو باند رژیم جدی تر کرده و خطر احتمالی رویاروئیِ خونین گلادیاتور هایِ قدرت و ثروت را در چشم انداز قرار میدهد.

اما مهمتر اینکه؛ این انتخابات در شرایطِ بعد از توافق اتمی میان ایران و ۵ +۱ برگزار میشود. این توافق بر تعادل قوای درونی رژیم تأثیر گذاشته و میگذارد و لاجرم نتیجه انتخابات را ــ که معمولاً با اعمال نفوذ و دخالت نهادهای قدرت برگزار میشود ــ تحت تأثیر قرار خواهد داد.

روزنامه ابتکار وابسته به باند رفسنجانی ـ روحانی در ۱۱ تیر ۹۴؛ آینده سیاسی باندهای درونی رژیم را معطوف به نتیجه مذاکرات اتمی میکند و مینویسد "آینده سیاسی بعد از توافق جامع هسته ایی در ایران وارد مرحله جدیدی میشود. چون اقبال مردمی به سیاسیونی که در حمایت از تیم مذاکره کننده ایستادگی کردند؛ دو چندان خواهد شد".

از نظر رفسنجانی؛ پیروزی در رسیدن به توافق اتمی؛ شروع و اولین حلقه زنجیره یی حلقات دنباله داری است که بایستی به خارج کردن هژمونی از چنگ خامنه ای و شکستن قدرت مطلقه او بیانجامد ــ امری که اتفاقا" باند ولی فقیه هم به آن آگاهی دارد و بهمین دلیل به مخالفت با توافق اتمی و ایجاد مانع در اجرائی شدن " برجام " کماکان ادامه میدهند ــ و گر نه ولی فقیه او را کنار میزند و آنگونه که این روزها وابستگان ولی فقیه میگویند او را خانه نشین میکنند.

در پروسه مذاکرات اتمی و برای رسیدن به توافق؛ خط قرمزهای ولی فقیه یک به یک زیر پا گذاشته شد و بعلت آن؛ موقعیت و اتوریته او بیش از بیش تضعیف گردید. در این صورت انتخاباتی که محور و لنگر اقتدار نظامش آسیب دیده و ضعیف شده است؛ بسیار مهیب تر از انتخابات قبلی ــ انتخابات سال ۸۸ ـ ارکان نظام آخوندی را به لرزه خواهد انداخت. بی جهت نیست که سران و سردمداران رژیم مرتب هشدار میدهند که فتنه ای به مراتب بزرگتر از فتنه ۸۸ در راه است.

با این اوصاف؛ انتخابات اسفند ماه در بدترین شرایط برای ولی فقیه و باند اصولگرایان ــ بخصوص بخش تند رو این باند معروف به دلواپسان ــ بر گزار میشود. از دست و پا زدنها و عربده کشیدنهای بی حاصل اصولگرایان تند رو و همچنین تصمیم گیریهای متناقض ولی فقیه هم موضوع روشن است. بنابراین تلاطم و زلزله ایی که از هم اکنون ارکان نظام را به لرزه انداخته است؛ در آستانه برگزاری انتخابات تشدید میشود و امکان حذف و تصفیه خونین درونی در نظام را افزایش میدهد.

در حال حاضر هژمونی نظام تماماً در دستان علی خامنه ای است. کسیکه بهیچوجه قصدِ تقسیمِ مسالمت آمیز قدرت را ندارد و بهیچوجه بدلخواه حاضر نخواهد شد از اهرمهای اعمال هژمونی ــ بخصوص نظارت استصوابی شورای نگهبان و دخالت نیروهای نظامی ـ امنیتی در انتخابات ــ دست بردارد و یا آنرا تقدیم باند رقیب ــ رفسنجانی و روحانی ــ کند.

متقابلا" باند مقابل هم چاره ای جز مقاومت و پیشروی برای کسب کرسیهای بیشتر در مجلس شورا و خبرگان ندارد؛ یعنی رفسنجانی این بار تصمیم به عقب نشینی ندارد. بنابراین احتمالاً یگ جنگ واقعی و تمام عیار و حتی خونین برای گرفتن هژمونی از دست ولی فقیه و یا حداقل برای وادار کردن او به پاره ای عقب نشینی ها در چشم انداز قرار دارد.

واقعیت صحنه سیاسی ایران هم گواهی میدهد که در دوران پسا توافق؛ تضادهای درونی ــ اختلافات باندی نظام بر سر تقسیم قدرت و ثروت ــ آنقدر جوشان و با سرعت عمل میکنند که هر روز موضوعات جدیدی ــ از توافق اتمی و آینده برجام گرفته تا موضوع دستگیری و ویدئوی خداحافظی پسر هاشمی رفسنجانی و افشای فساد و اختلاس در دولت احمدی نژاد و تا انتخابات آینده و اختلافات رفسنجانی و شورای نگهبان؛ دست دادن ظریف و اوباما و..... ــ محمل جنگ و دعوای باندها میشود.

اما روشن است که؛ در حالیکه جنگ و دعوای باندهای رژیم بر سر موضوعات مختلف ــ توافق اتمی و تصویب برجام؛ رابطه با امریکا و دست دادن ظریف و اوباما؛ مسائل گوناگون اقتصادی؛ سیاسی؛ فرهنگی و اجتماعی ــ همه روزه جریان دارد اما در این مقطع همه این اختلافات و جنگ و دعواها؛ فرعی و بازتاب جنگ اصلی یعنی جنگ "هژمونی" است ــ که در این انتخابات بشکلی تعیین تکلیف میشود ــ. و تا زمانی که این جنگ تعیین تکلیف نشود؛ جنگهای فرعی نیز ادامه خواهد داشت و همواره بر دامنه آنها هم افزوده میشود.

وافعیت این است که؛ پس از پیروزی هاشمی رفسنجانی در مذاکرات اتمی که تعادل قوای حلقه قدرت به نفع باند او ــ که مذاکرات اتمی را به نتیجه رسانده اند ــ شروع به چرخش کرده است؛ دیگر رفسنجانی و افراد این باند نمی خواهند هژمونی بلامنازع ولی فقیه را قبول کنند و جنگ و دعوای آنها با ولی فقیه بر سر "چیدن میز بازیِ قدرتِ جدیدی" برای نظام است. جنگی که در آن هر دو باند بر سر مواضع خودمحکم ایستاده اند.

بنابراین انتخابات مجلس و خبرگان رهبری؛ میدان اصلی نبرد دو باند نظام است. و در این رابطه است که انتخابات اینده نظام اهمیت پیدا میکند و می تواند برای کلیت نظام خطر آفرین و برای مردم ایران فرصت آفرین باشد. و به خاطر اهمیت حیاتی این جنگ است که هر دو باند هم با تمام قوا در حال لشگر آرایی میباشند.

خلاصه اینکه بستر اصلی جنگ هژمونی در این مقطع ــ بعد از توافق اتمی ــ؛ انتخابات مجلس و خبرگان رهبری است که در اسفند ۹۴ برگزار میشود. همه چیز و از جمله وضعیت جنگ و دعواهای دیگر باندها هم؛ با نتیجه این جنگ تعیین تکلیف میشوند.

د ــ نقشه راه؛ چه باید کرد:

بحران در رأس نظامِ ولایت فقیه؛ بدلیل اینکه در جنگ و جدال باندها برای کسب ثروت و قدرت بیشتر ریشه دارد؛ همواره بوده و خواهد بود. در دعوای کنونی بر سر انتخابات؛ چون گذشته از هر مسئله ای بعنوان دستاویزی برای رسیدن به اهداف مالی و سیاسی خود استفاده میکنند. اما این بار و بعد از توافق اتمی جنگ اصلی میان باندهای درونی نظام؛ بر سر انتخاباتی است که برای یک دوره "فصل الخطاب" نظام را تعیین تکلیف می کند.

اما نفسِ این دعواها؛ خود تعیین کننده پیروزی جنبش مردم نیست و میدانیم که از دل جنگ و دعوای باند های دزد و غارتگر نظام دموکراسی؛ آزادی؛ عدالت و برابری برای مردم ایران بیرون نمی آید؛ علیرغم این نباید به این جنگ و دعواها و مکانیزمهای تشدید آن بی تفاوت و بی توجه باشیم. چرا که؛ این جنگ و درگیریها به تضعیف پایه قدرت نظام و تحلیل باندهای قدرت منجر میشود.

بنابراین باید از شدت گیری آن استقبال نموده و آن را در راستای مبارزه با کلیت نظام؛ مورد استفاده قرار دهیم. بخصوص به میزانی که بتوانیم جنگ و اختلاف باندها را بدرون خیمه ولایت فقیه هدایت کنیم؛ در جنگ اصلی یعنی جنگ مردم با تمامیت این رژیم موفق تر بوده ایم.

منطق تحولاتِ پروسه قیام اعتراضی مردم در سال ۱۳۸۸؛ حکم میکند که از شکاف ایجاد شده در رأس قدرت باید حداکثر بهره برداری را در راستای سرنگونی این رژیم؛ بعمل آوریم. با این تفاوت که اوضاع امروز کشور؛ درجه نارضایتی مردم؛ ضعف؛ تشتت و بحرانی که سر تا پای رژیم را فرا گرفته است؛ با آن دوران ــ سال ۱۳۸۸ ــ بسیار متفاوت است.

بخصوص که تشدد درونی در هرم قدرت و دست بستگیهای خارجیِ پس از توافق اتمی؛ باعث تضعیف اراده سرکوب هم شده است و برخورد رژیم با تجمعاتِ اعتراضیِ بعد توافق؛ نشان میدهد که دوران تیراندازی و کشتن مردمِ معترض در خیابانها هم ؛در حال به پایان رسیدن است.

اما باید هوشیار باشیم و دقت کنیم که مداخله گری ما در این عرصه؛ به این دعواها که هیچ مضمونی جز غارت و سهم بری بیشتر از ثروت ملی و دست یابی به راههای حفظ بقای نظام ندارد؛ وجهه ی عقیدتی و آرمانی ندهد. بهمین خاطر باید بدون مشارکت و یاری رساندن بطرفین دعوا؛ برای تشدید منازعات آنها تلاش نمائیم و از آن بعنوان تاکتیکی برای سرنگونی کلیت نظام استفاده کنیم.

یعنی جنگ میان باندهای درونی رژیم؛ جنگ مردم با تمامیت این رژیم نیست. بنابراین مردم؛ مخالفین و جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران بهیچوجه نباید خود را خرج جنگ و دعواهای درونی نظام نمایند و یا به نفع یکی از طرفین دعوا؛ سمت گیری کنند.

کما اینکه نباید بدون پراتیک مشخص و با انفعال در عرصه انتخابات؛ خوش خیالانه منتظر بنشینیم که شاید از دل بحرانهای متعدد و لاعلاجی که رژیم را احاطه کرده اند و یا از دل جنگ و دعوای باندها؛ خود بخود استبداد دینی کله پا بشود و بزمین بیافتد و یا منتظر بمانیم تا در اثر شدت گیری جنگ و جدال جناحهای مختلف رژیم؛ اوضاع بهم بخورد و رژیم سرنگون شود. اینطور نیست و اینطور نخواهد شد؛ باید بدانیم که جنگ درونی باندها بدون حضور فعال مردم و استفاده مناسب از آن؛ به بارِ مفید نخواهد نشست.

بنابراین با آشکار شدن اولین نشانه های جدیِ عملیِ نزاع در بالای نظام؛ باید مردم و نیروهای اجتماعی و سیاسیِ مخالفِ کلیت نظام در میدان رویاروئی با رژیم حاضر شوند و صورت مسئله را از کشاکش باندها برای پیروزی در انتخابات از اساس عوض نمایند و به جدال مردم؛ مخالفین و معترضین با تمامیت رژیم بدل نمایند. نبردی که حتی با حذف کاندیدهای هر جناحی از صحنه انتخابات و اجرای سناریوهای دیگر هم؛ امکان بروز خواهد داشت. علاوه بر اینها باید بدانیم :

۱ ــ گسترش بحران در رأس هرم قدرت در شرایط ضعف مفرط ولی فقیه باعث میشود؛ علاوه بر اینکه اتوریته ای برای اعمال هژمونی وجود نداشته باشد؛ بکارگیری ساز و کارهای رسمی و قانونی گذشته نظام ــ که تبعیت از آنها مستلزم درجه ای از تفاهم؛ همدلی و دل نگرانی های مشترک است ــ؛ هم امکان پذیر نباشد. یعنی در حالی بتدریج؛ شیرازه امور از هم گسسته میشود که اراده واحدی برای کنترل و مدیریت وجود ندارد و فلج شدگی و فروپاشی نظام سرعت میگیرد.

۲ ــ شدت گیری نزاع باندهای نظام؛ از طرفی باعث سستی و اضمحلال بیشتری در شالوده ها و مؤلفه های اصلی اقتدار رژیم شده و آنان را در برابر اعتراضات مردم آسیب پذیر میکند و از طرف دیگر اختلافات باندها در رأس قدرت در اصابت با جامعه؛ تحریک کننده برای اعتراضات هر چه بیشتر و شدیدتر مردم و مخالفین میباشد؛ ضمن اینکه این اختلافات باعث افزایش اعتماد به نفس اجتماعی برای ادامه رویاروئی با نظام میشود.

بنابراین جوانان غیور میهن؛ زنان و مردان دلیر و آزادیخواه کشور؛ جسورتراز همیشه میتوانند وارد کارزار های خیابانی با ایادی رژیم شوند. پس؛ از آزادیهای نسبیِ دوران انتخابات که مرهون موقعیت دشوار داخلی رژیم و فشارهای بین المللی بر رژیم است؛ استفاده کنید و برای استمرار مبارزه و زدن ضربه نهائی بر فرق رژیم ضد ملی و ضد مردمی آماده شوید؛ موفق باشید.

۰۶.۱۰.۲۰۱۵ ( ۱۴ مهر ۱۳۹۴ )

arezo1953@yahoo.de

منبع: سایت محمود خادمی

_______________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است. 

 

 

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info