۱۶ اردیبهشت
۱۳۹۴
فرخنده،
ققنوسی که از
آتش خود
برخاست
نعیمه
دوستدار
در
نخستین
روزهای
بهار، فیلمی
تکان دهنده
در یوتیوب و
شبکههای
مجازی منتشر
شد. زنی زیر
مشت و لگد
مردان
خشمگین
کوبیده میشد
و خون بر سر و
صورتش جاری
بود. سنگ بر
پیکرش میکوبیدند
و از بلندی
پرتش میکردند.
در
نوشتههای
کوتاه
اولیه، گفته
میشد که
مردان
خشمگین او را
به خاطر
سوزاندن قرآن،
در دادگاهی
خیابانی به
مرگ محکوم
کردهاند. در
ثانیههای
بعدی فیلم،
جسدش را میشد
دید که زیر یک
پل افتاده و
سوزانده شده
است.
نامش
فرخنده بود،
دختری ۲۶
ساله، اهل
کابل که هرگز
پا از آن شهر
بیرون
نگذاشته بود
و درس دین میخواند.
روز آخر
عمرش، ۱۰۰
افغانی از
پدرش گرفته
بود تا
دفترچهای
بخرد، به
زیارتگاه
شاه
دوشمشیره
رفته بود و
هرگز
برنگشته بود. بعدها
معلوم شد که
با متولی و
مجاور زیارتگاه،
درگیر شده و
اعتراضش به
تعویذهایی
بوده که او به
زنان و
دختران میداده.
فرخنده به
خرافی بودن
آنها
اعتراض کرده
بود.
تنها
چند ساعت بعد
از انتشار
تصاویر و
اخبار مرگ
فرخنده،
واکنشها
آغاز شد. مردم
و سازمانهای
خقوق بشری به
این جنایت
معترض شدند و
جامعه زنان
افغانستان
برآشفته شد. شبکههای
اجتماعی پر
شد از پیامهای
محکومیت این
خشونت بیمهار
و مقامهای
دولتی
افغانستان
هم به سرعت
وادار به
موضعگیری
شدند.
افغانستان،
جامعه
احساساتی
موضعگیریها
اما چندان
هوشمندانه
نبود. برخی
تنها فرخنده
را متهم
کردند. «سیمین
حسنزاده»،
معاون وزارت
اطلاعات و
فرهنگ
افغانستان
در روز کشته
شدن فرخنده
زیر یک پست
مرتبط فیسبوکی
در مورد قتل
فرخنده نوشت: «هیچ
نیرویی در
برابر ایمان
راسخ مردممان
تاب مقاومت
ندارد. با جان
و دل از
باورهای
دینیمان
پاسداری
خواهیم نمود.»
او
سپس آیهای
از قرآن را
نوشته بود که
میگوید« ما (خدا)
خود قرآن را
نازل کردیم و
از آن حفاظت
میکنیم.»
سیمین
حسن زاده بعد
از اینکه
پستش در
برابر انبوهی
از انتقادها
قرار گرفت،
معذرت خواست
و در صفحه فیسبوک
خود نوشت: «با
صراحت اما با
کمال تاسف میگویم،
بلی آن دو
جمله را پای
یکی از نوشتههای
پست شده در
مورد اینکه
زنی به جرم
آتش زدن قران
کشته شده،
نوشته بودم. اما
بعدا متوجه
شدم که چقدر
احساسی عمل
نموده بودم.»
عذرخواهیای
که دیگر سودی
نداشت و او و
در نهایت، از
سمت دولتیاش
برکنار شد.
غیر
از او، دفتر
رسانهای
وزارت کشور
افغانستان
هم مجبور شد «حشمت
استانکزی» را
که به عنوان
سخنگوی پلیس
کابل با
رسانهها
صحبت میکرد،
به دلیل
مطلبی که به
حمایت از قتل
فرخنده در
صفحه فیسبوکش
نوشته بود،
از عضویت در
این دفتر
برکنار کند.
استانکزی
نوشته بود: «این
هم (فرخنده) فکر
کرده بود
مانند چند تن
مرتد دیگر با
این نوع عمل و
توهین،
تابعیت
آمریکا و
اروپا را بهدست
میآورد اما
قبل از رسیدن
به هدف، جان
خود را از دست
داد. به
دوستدارانش
تسلیت میگویم.»
او هم
هر چند بعدا
از موضع خود
عذرخواهی کرد
اما در کنار
برخی دیگر از
امامان
جماعت و مقامات
دولتی، در نهایت
از سوی افکار
عمومی محکوم
شد.
مهمتر
از این مقامهای
دولتی، پلیس
افغانستان
بود که در
فیلمهای
منتشر شده
منفعل به نظر
میرسید و به
شدت از سوی
افکار عمومی
تحت فشار قرار
گرفت. مردم میگفتند
که پلیس حملههای
مردم به
فرخنده را
دیده اما
واکنشی نشان
نداده است و
پدر فرخنده
هم ادعا کرد
که فرمانده
پلیس از او
خواسته که
بگوید دخترش
بیماری روانی
داشته و خودش
هم باید کابل
را با بقیه اعضای
خانوادهاش
ترک کند.
سه
روز بعد از
این حادثه٬
در یک حرکت بیسابقه،
زنان افغان
پیکر فرخنده
را به خاک سپردند
و اجازه
ندادند هیچ
مردی تابوت
او را بلند
کند. چند روز
بعد هم یک
راهپیمایی
بزرگ با حضور
دو تا سه هزار
نفر در
اعتراض به
قتل فرخنده
در کابل
برگزار شد و
در آن صدها
نفر در خیابان
جلو مسجد شاه
دو شمشیره
کابل
تظاهرات کردند
و در یک عمل
نمادین در
محلیکه جسد
فرخنده
سوزانده شده
بود، نهال
نشاندند.
تظاهرکنندگان
در بیانیه
خود خواستند
تمام افرادی
که در قتل
فرخنده دست
داشتند
دستگیر و مجازات
شوند و مجاور
زیارت ملای
تعویذنویس
هم به عنوان
عامل اصلی
قتل فرخنده
به شکل علنی
محاکمه شوند. تجمعکنندگان
از دولت
افغانستان
خواستند که «خیابان
اندرابی» در
جوار زیارتگاه
شاه
دوشمشیره را
به نام
فرخنده نامگذاری
کند و خودشان
هم در آن محل
لوحی نصب کردند
که روی آن
نوشته شده
بود: جاده
فرخنده.
دادگاهی
برای قتل
ققنوس
تنها
محاکمه
عاملان این
جنایت بود که
میتوانست
پاسخگوی خشم
و اندوه مردم
افغانستان و
میلیونها
انسان در
سراسر جهان
باشد که
خبرهای
مربوط به این
واقعه را
دنبال میکردند.
در
پاسخ به این
خواست
عمومی، یک
هفته قبل،
بصیر عزیزی،
سخنگوی
دادستانی کل
افغانستان
اعلام کرد که
وزارت کشور
افغانستان
پرونده ۴۶
نفر را که در
ارتباط با
کشتن فرخنده
بازداشت شدهاند،
به دادستانی
افغانستان
ارسال کرده
است. ۱۹ نفر از
بازداشتشدگان،
نیروهای
پلیس ملی
افغانستان و ۲۷
نفر دیگر نیز
افراد
غیرنظامی
هستند.
جلسه
دادگاه
متهمان روز
چهارشنبه
ششم ماه مه / ۱۶
اردیبهشت،
به صورت زنده
از تلویزیون
سراسری
افغانستان
پخش شد. صفیالله
مجددی، قاضی
دادگاه
رسیدگی به
پرونده قتل
فرخنده،
چهار مرد را
به اتهام
مشارکت در قتل
او به مرگ
محکوم کرد. نام
این افراد
زینالعابدین،
محمد یعقوب،
محمد شریف و
عبدل بشیر
بود که از روز
شنبه دوم می/ ۱۲اردیبهشت،
مقابل
دادگاه قرار
گرفتند. زینالعابدین،
مشهور به زینالدین
متولی
زیارتگاه
شاه دو
شمشیره،
همان کسی است
که مردم را به
کشتن فرخنده
تحریک کرده
بود.
علاوه
بر اینها،
هشت نفر به
نامهای
غیاثالدین،
سیفالرحمن،
حسیبالله،
اکرامالدین،
غلام محمد،
عبدالفتاح،
محمد عمران و
مهمند نیز
هر یک به ۱۶
سال زندان
محکوم شدند و
دستور داده
شده که تمام
وسایل مرتبط
به جرم که از
این افراد
گرفته شده،
مصادره شود. ۱۸نفر
نیز بیگناه
اعلام شدند؛
هرچند بر
اساس اعلام
قاضی دادگاه
این احکام
نهایی نیست و
متهمان میتوانند
فرجامخواهی
کنند.
تا
زمان نوشته
شدن این
گزارش،
دادگاه
درباره ۱۹
پلیس
بازداشت شده
حکمی صادر
نکرده است و
قاضی دادگاه
گفته که حکم
آنها روز یکشنبه
هفته آینده
اعلام خواهد
شد.
هرچند
مجازات
اعدام خود
ناقض حقوق
انسانی است،
اما
افغانستان
جزو
کشورهایی
است که در آن، هنوز
حکم اعدام
صادر و اجرا
میشود.
وقتی
جامعه مدنی
جهل و
ناآگاهی را
تهدید میکند
افغانستان
کشوری
برآمده از
جنگ و
خونریزیهای
داخلی، سالها
بستر خشونتهای
بیشمار
طالبان و
نیروهای
افراطی دیگر
بوده و دههها
ناامنی و بیثباتی
را تجربه
کرده است.
اکنون
جامعه
افغانستان
شرایط
ناپایداری
را تجربه میکند:
از یک سوی
نهادهای
مدنی و سیاسی
در حال پا گرفتن
و رشد هستند و
از سوی دیگر
سنت و
ایدئولوژی بر
مردمانی که
فقر و مشکلات
اقتصادی بر
آنها
مستولی است و
امکانات
فرهنگی و
آموزشی چنان
که باید در
دسترششات
نیست، حکم میراند.
این
جامعه چندان
با زنان
مهربان نیست
و زنستیزی
در سطوح
مختلف آن
وجود دارد. هرچند
این کشور
قانون منع
خشونت علیه
زنان را تصویب
کرده، اما
آمارهای
وزارت امور
زنان افغانستان
در سال ۱۳۹۲
نشان میدهد
که از هر صد
هزار زن، ۳۵
نفر مورد
خشونت قرار
گرفتهاند.
بر
اساس این
گزارش میزان
خشونتهای
گزارش شده در
ولایتهای
توسعه
نیافته کمتر
بوده است و
بسیاری از موارد
خشونت علیه
زنان به دلیل
بافت سنتی
خانوادهها
هرگز گزارش
نمیشود.
در
همین سال، در
سراسر این
کشور چهار
هزار و ۵۰۵ مورد
خشونت علیه
زنان ثبت شده
است. ۹۸۰ مورد
خشونت در شهر
کابل پایتخت
افغانستان
ثبت شده که ۲۱
درصد از کل
خشونت علیه
زنان را
تشکیل میدهد
و بعد از
کابل، هرات
با داشتن ۶۷۳
مورد خشونت
علیه زنان، ۱۴
درصد از کل
خشونتها
علیه زنان را
در
افغانستان
داشته است.
با این
حال، آنچه بر
سر فرخنده
آمد را نمیتوان
تنها با
موضوع خشونت
علیه زنان
ارزیابی و
تحلیل کرد. در
لایههای
زیرین این
رویداد، میتوان
حضور پررنگ
تفکرات
افراطی
اسلامی را دید
که از هر
فرصتی برای
سنجش میزان
مقبولیت خود
در اجتماع
استفاده میکنند.
میتوان
جامعهای به
غایت
احساساتی را
نظاره کرد که
پیش از هرگونه
سنجشی، دست
به واکنش میزند
و ریشه
بسیاری از
واکنشهای
سریعش،
ناآگاهی و
جهل است. در
این میان،
تفاوت
چندانی میان
مردان عموما جوانی
که به فرمان
ملا، بیتفکر
زنی را در
خیابان به
آتش میکشند
و مقامات
دولتی که بیبررسیهای
قانونی و
رسمی، واکنش
نشان میدهند
و پلیسی که بیتفاوت
به نظاره میایستد،
نیست.
تعصب
و ناآگاهی،
از مردمانی
که تا دقایقی
قبل از وقوع
جنایت،
رهگذرانی
ساده،
فروشندگانی معمولی
و جوانانی
امروزی
بودند، تودهای
خشن میسازد
که یک باور
ایدئولوژیک
میتواند بسیجشان
کند تا به
سادگی در
مقابل روند
مدرن شدن جامعه
بایستند.
مرگ
فرخنده در
بطن خود ایده
برقراری نظم
و امنیت را از
سوی دولت
مرکزی به
چالش میکشد
و بر نفوذ
جریانهای
عامیانه و
برداشتهای
افراطی از
دین تاکید میکند.
جامعه
افغانستان
اما از قتل
فرخنده
بسیار آموخت: اینکه
نهادهای
مدنی باید
هرچه بیشتر
تقویت شوند،
بودجههای
بیشتری برای
تقویت
زیرساختهای
آموزشی نسل
جوان در نظر
گرفته شود و
در نحوه
عملکرد
نهادهای
تامینکننده
امنیت
عمومی،
بازنگری شود.
با
وجود این،
قدرت شبکههای
مجازی در
کنار نهال
نورس
نهادهای مدنی
زنان
افغانستان
را نمیتوان
نادیده گرفت
که در فرصتی
کوتاه
توانستند
افکار عمومی
را علیه این
جنایت بسیج
کنند و صدای
اعتراضشان
را با حرکتهای
مسالمت آمیز
به گوش مقامهای
حکومتی
برسانند و از
چهره زشت
خشونت،
وسیلهای
بسازند برای
نمایش
همبستگی و
مبارزه با جهل،
تعصب و
نابرابری.
منبع: زمانه
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|