نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏شنبه‏، 2014‏/06‏/28

11

 

 

دکتر شاپور بختیار چرا به ریسک نخست‌وزیری شاه تن داد؟

 

چهارم تیرماه امسال برابر بود با یکصدمین زادروز دکتر شاپور بختیار. به همین مناسبت این روزها در شهرهای مختلف اروپا مراسمی برپا است و یاد و نام آخرین نخست‌وزیر ایران تا پیش از انتقال قدرت به روحانیون زنده خواهد شد.

 

بختیار، روز ۱۵ دیماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی در شرایطی حکم نخست‌وزیری را از آخرین شاه ایران پذیرفت که مملکت در آستانه از هم پاشی کامل بود. خروج محمدرضاشاه پهلوی از ایران، انحلال ساواک، آزادی کامل مطبوعات و آزادی کلیه زندانیان سیاسی، سه ‌شرط اساسی برای پذیرش این ماموریت بود. سه شرطی که ظرف چند روز پس از اعلام نخست‌وزیری بختیار یکی پس از دیگری تحقق یافت.

 

بختیار که خود را "مرغ توفان" معرفی می‌کرد، در این شرایط بحرانی چرا پست نخست‌وزیری شاهی را پذیرفت که همه چیز حکایت از پایان دورانش می‌کرد؟ برای پاسخ‌گفتن به این پرسش، خاطره دیدار با او را در شامگاه ۱۴ دیماه ۱۳۵۷ یعنی شب قبل از حضور رسمی او در مجلس شورای ملی و کسب رای اعتماد از این مجلس، می‌نویسم.

 

نسل جوان باید به دور از تبلیغات مسموم رژیم جنایتکاری که این مرد را در پناهگاه پاریس مثله کرد، بدانند او چگونه می‌اندیشید و چرا چنین ریسک بزرگی را در شرایطی که حتی دوستان قدیم او در جبهه ملی مخالف بودند پذیرفت.

 

نگاه بختیار به آزادی مطبوعات و نقش آخوندها

 

دلیل دیدار ما این بود که بختیار می‌خواست همزمان با اعلام نخست‌وزیری او اعتصاب ۶۴ روزه مطبوعات ایران پایان یابد. او از اعضای هیئت مدیره سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات ایران دعوت به مذاکره کرده بود.

 

من در آن زمان منشی هیئت مدیره سندیکا بودم. به این دلیل، همراه با سایر اعضای هیئت مدیره، به خانه بزرگ و قدیمی آقای بختیار در زعفرانیه تهران رفتیم. در این خانه که ظاهرا از دوران قاجار برجای مانده بود، رفت‌وآمد زیادی جریان داشت. ما را به یکی از اتاق‌ها هدایت کردند و لحظاتی بعد آقای بختیار وارد آن اتاق شد.

 

پس از تعارف‌های متقابل، زنده یاد بختیار درباره علت پذیرش پست نخست‌وزیری گفت:«با توجه به سیر تحولات کشور، من نگران آن هستم که آخوندها مملکت را قبضه کنند. من می‌دانم که شانس موفقیت زیادی ندارم. اما آمده ام تا جلوی تحقق این امر را بگیرم. به‌نظر من، صدای نعلین آخوندها هزار مرتبه از صدای چکمه نظامیان خطرناک تر است. آن‌ها گر به قدرت برسند قبل از هرکس شما روزنامه نگاران آزاداندیش را قربانی خواهند کرد، زیرا آن‌ها آزادی را بزرگترین دشمن خود می‌دانند».

 

دکتر بختیار در ادامه سخنان خود افزود:«من، در اسپانیا و فرانسه و ایران همواره برای آزادی جنگیده‌ام. بزرگترین آرزویم همیشه این بوده که مطبوعات ایران همانقدر آزاد باشند که مطبوعات فرانسه هستند. شما آزاد هستید که از همین فردا هرچه دلتان می‌خواهد، با هر زبانی که دلتان می‌خواهد از من و اعضای هیئت دولتم انتقاد کنید. هیچکس حق دخالت در کار شما را نخواهد داشت. اگر یک مقام لشگری یا کشوری برخلاف خواست شما پا به حریم مطبوعات گذاشت، با مسئولیت من، به عنوان نخست‌وزیر قانونی مملکت، او را با اردنگی بیرون بیاندازید. اما یادتان باشد: ایران در خطر است. اگر آخوندها مسلط شوند ما روزگار سیاهی در پیش خواهیم داشت. پس بیائید با هم بکوشیم از این خطر جلوگیری کنیم.»

 

جاه‌طلبی یا فداکاری؟

 

در سخنان بختیار چنان صراحت و صداقتی وجود داشت که ما یک ساعت بعد از این دیدار، در محل دبیرخانه سندیکا تشکیل جلسه دادیم و پایان اعتصاب را اعلام کردیم. اما هیئت مدیره سندیکا یک اشتباه بزرگ تاریخی کرد که موضوع "توافق با بختیار و زمینه‌های حصول این توافق" را با صدور یک بیانیه به مردم ایران توضیح نداد. نتیجه آن شد که فردای آن روز با دخالت یک آخوندزاده عضو هیئت مدیره، روزنامه ها پایان اعتصاب روزنامه نگاران کشور را به حساب خمینی گذاشتند و هیچکس متوجه این دروغ بزرگ تاریخی نشد.

 

برخی معتقدند که بختیار از سر جاه طلبی در شرایطی که هیچکس حاضر به پذیرش نخست‌وزیری شاه نبود این مقام را پذیرفت. اما در گفتار و کردار او، در آن شب تاریخی، من هیچ نشانی از بی‌صداقتی و جاه طلبی نیافتم. بلکه برعکس این احساس را به من منتقل کرد که با تمام وجود نگران آینده کشور است و خصلت‌های ضدانسانی و عقب‌مانده آخوندها را بهتر از هرکسی می‌شناسد.

 

من به عنوان یک شاهد زنده، به نفرت عمیق و کاملا به‌جائی که بختیار از آخوندهای تاریک‌اندیش و فریبکار داشت شهادت می‌دهم. آگاهی آخوندها از همین دشمنی عمیق بختیار بود که سبب شد چند سال بعد او را در تبعید پاریس با ضربه‌های متعدد کارد آشپزخانه‌ خودش تکه تکه کنند. آن‌ها می‌دانستند که بختیار اگر زنده بماند به زودی توان رهبری بخش بزرگی از مخالفان را در داخل و خارج خواهد داشت.

 

جواد طالعی ۶ تیر ۱۳۹۳

منبع: فیسبوک جواد طالعی

_______________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است. 

 

 

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info