غزه از
انتخابات
آزاد ترکیه
سود برد و
بحرین قربانی
کودتای
انتخاباتی
ایران شد
راه
آزادی قدس از
انتخابات
آزاد میگذرد،
نه از سیطره
نظامیان بر
سیاست
من سخت
شیفته مراجع
بنیان گذار و
مؤسس مشروطیت
ایران هستم
که شور و
هیجانی
رمانتیک در
قبال آزادی
خواهان ترک
که آنان را
«احرار
عثمانی» می
خواندند،
داشتند و به مراتب
بیش از
بسیاری از
روحانیون و
دانشگاهیان
امروز منطقه
نسبت به سرشت
و اهمیت
فراملی دموکراسی
آگاه بودند...
امروزه ما
برای پشت سر
گذاشتن خطر
تنازع فرقه
ای و برای
تبدیل کردن
بهار عربی به
فرصتی جدید
برای پایه
گذاری یک صلح
پایدار، سخت
نیازمند
احیای همان
آگاهی های
فراملی عصر
مشروطیت
ایرانی و
اصلاحات عثمانی
هستیم....
جناب
آقای دکتر
محسن
میردامادی
با سلام و
ادب
تا قبل از
کودتای
انتخاباتی ۸۸، هر ساله
در چنین
روزهایی شور
و شوق بیشتری
در خود حس می
کردیم. حزبی
بنا نهاده بودیم
که می خواست
به سهم خویش
در استقرار
مردم سالاری
در ایران نقش
ایفا کند.
سالگرد
تأسیس آن
بهانه ای بود
تا هر ساله به
طور خاصّ به
موضوع تحزب
در جهت توسعه
سیاسی،
بپردازیم.
توفیق ها و
شکست ها را
ارزیابی
کنیم و به
موانع پیش رو بپردازیم.
اینک بیش از
سه سال است که
تو و من و جمعی
دیگر از
دوستان و هم
فکران به جرم
دموکراسی
خواهی و نقد
حکومت مطلقه
فردی در
زندان
اقتدارگرایانی
هستیم که
دیگر ابائی ندارند
از این که
بگویند«دموکراسی
دشمن دین است
و مردم تحت
ولایت و
زعامت نایب
امام، نیازی
به تفکّرو
تدبیر و چاره
اندیشی از
سوی خود
ندارند.»اینک
در آستانه
چهاردهمین
سالگرد
تأسیس جبهه
مشارکت
ایران
اسلامی که
دبیرکلی آن
را شما برادر
بسیار عزیزم
برعهده
دارید، فرصت
را مغتنم
شمرده تحلیل
کوتاهی
درباره حوادث
منطقه را، با
تأکید ویژه
بر نقش ایران
و ترکیه به
شما و همه
اعضای محترم
این حزب پرافتخار
تقدیم می کنم.
جناب
آقای
میردامادی
مستحضرید
که نحوه
مواجهه با
نسل کشی رژیم
بعث سوریه و
همه ملت ها و
دولت های
منطقه را در
معرض
امتحانی
دشوار قرار
داده است.
انتظاری که
از دولت ها و
ملت های بزرگ
می رود قدری
پیچیده تر از
دوگانه «با» یا
«بر» ظالم بودن
است. مسئله
این است که
کشورهای
منطقه در این
مرحله از
جهانی شدن در
برابر
دوگانه
«دموکراسی یا
جنگ و
بالکانیزه
شدن» قرار
گرفته اند.
هنگامی که
نخست وزیر
ترکیه سال
گذشته در
لبیک به ندای آیة
الله
سیستانی
وزیرخارجه
خود را راهی
بحرین کرد و
عزم قاطع
کشورش را در
صلح سازی بر
مبنای
دیالوگ ملی
بین اکثریت
شیعی و اقلیت
سنی به نمایش
گذاشت،
تصویری از یک
ترکیه فرامذهبی
و دموکراتیک
در اذهان
شیعیان
مظلوم آن سوی
خلیج فارس
نقش بست که
موجد
انتظارات
تازه ای بود.
متأسفانه
اکنون آن
آرامش نسبی
که در سایه
کوشش های
میانجی
گرانه ترکیه
و تأسیس
«کمیسیون
تحقیقات» به
وجود آمده
بود، مجدداً
در معرض
مخاطره قرار
گرفته است و
تظاهرات مسالمت
آمیز به
بهانه
«امنیتی» منع
شده و آزادی و
دموکراسی در
آن سوی خلیج
فارس نیز
وضعیتی مشابه
این سوی ساحل
آب های نیل
گون یافته
است. انتظار
می رود دولت
ترکیه به
همان میزان
که دغدغه
افکار عمومی
در دمشق و
قاهره و بن غازی
و مغرب جهان
عرب را دارد،
مشرق دنیای
عرب را نیز
مدنظر قرار
داده و از
کاربرد
معیارهای دوگانه
در برخورد با
رنجی که
شیعیان
مظلوم عربستان
سعودی و
بحرین از
فقدان
دموکراسی و
نقض حقوق بشر
متحمل می
شوند،
بپرهیزد.
اگر منطق
ترکیه هم
چنان که
رسماً اعلام
شده این است
که نمی تواند
نسبت به
مطالبات
مشخص توده
های به
خیابان آمده
عرب درباره
دولت حقوقی،
شفافیت،
حقوق بشر و
ارزش های
دموکراتیک
بی تفاوت بماند،
باید
برمبنای
همین گفتمان
از مطالبات شیعیان
بحرین که به
وضوح «مطلبنا
دموکراسی» می
گویند،
حمایت کند و
راهی را که در
بهار سال
گذشته با
لبیک به
درخواست آیة
الله
سیستانی آغاز
کرده بود تا
انتها پی
گیری نماید.
اگر ترکیه
نخواهد وعده
های نخست
وزیرش مبنی
برقانون
اساسی نوین
برمبنای
هویت های
فروملی ترکی
و کردی و هویت
ملی «شهروند
قانون اساسی ترکیه
بودن» را
تعلیق کند و
صرفاً در
قامت یک ترکیه
سنی و ترک در
منطقه ظاهر
شود نه تنها
حرفی برای حل
مسائل
خاورمیانه
فردا نخواهد
داشت بلکه از
هم اکنون به
بخشی از
مسئله «سوریه
بعد از اسد»
تبدیل خواهد
شد. در ایران
نیز متأسفانه
محافلی وجود
دارند که با
وام گرفتن از
مرزبندی شاه
اردن درباره
«هلال
شیعی-سنی»، خود
را در جانب
شیعی همین
بازی تعیین
شده توسط جنگ
طلبان منطقه
قرار داده و
در اتاق
فکرهای خود
مشغول
برساختن
التقاط نوین
بین ایران گرایی
آریایی و
شیعه گرایی
«هلال شیعی»
هستند. روشن
است که هم
افزایی جنگ
طلبانه این دو
«هلال» خطرناک
می تواند
آینده
تاریکی برای
منطقه رقم
زند.
از سوی
دیگر شاهد آن
هستیم که آل
سعود و آل خلیفه
از فرصتی که
کودتای
انتخاباتی و
نقض حقوق و
آزادی های
اساسی
ایرانیان در
اختیارشان
نهاده نهایت
سوء استفاده
را می برند.
آنان از سقوط
ایران به
باتلاق
سوریه به وجد
آمده و با
استقبال از
دوگانه
«دوهلال» در
تنور
تنازعات
مذهبی می
دمند تا
دعوای «سنی-شیعه»
را جایگزین
چالش انسانی
و اخلاقی
«دموکراسی-استبداد»
کنند و مانع
سرایت بهار
عربی به ساحل
جنوبی خلیج
فارس شوند.
همین فضای
نامناسب سهم
دموکراسی
خواهان
بحرین و
شیعیان
مظلوم
عربستان را
از سفره
گسترده
دموکراسی به
حداقل ممکن
رسانده است.
در حالی که از
مقامات
ترکیه که به
درستی نسبت
به ابعاد
فراملی و منطقه
ای دموکراسی
کشور خود می
بالند،
انتظار می
رود که به نام
صلح منطقه ای
و به خاطر
پیشگیری از
پیامدهای
جنگ
افروزانه
تهاجم ارتش
سعودی علیه
دموکراسی
خواهی بحرین
از مشروعیت
مردمی خود
نهایت
استفاده را
ببرند و علیه
سرکوب ها و
نامردمی ها و
دامن زدن به
تنازعات فرقه
ای و فراملی
هشدار دهند.
امیدوارم
آقای اردوغان
که دراجلاس
داووس آیات
تورات را
برای شیمون
پرز خواند که
«تو نباید
بکشی!» در اولین
فرصت ممکن
آیات قرآنی
را در ذمّ قتل
نفس برای
قاتلان
جوانان
بحرینی و
عربستانی
بخواند و
آنان را به
محکمه افکار
عمومی جهان
بکشد. هم چنین
نگرانی
آزادی
خواهان مصری
را باید جدی
گرفت که
معتقدند پول
های سعودی
سخاوتمندانه
در خدمت بسط
سلفی گری
علیه
دموکراسی و
تحریک
نظامیان به
مداخله در
عرصه سیاسی
توزیع می شود.
جناب
آقای دکتر
میردامادی
درسی که
ما در مقیاس
ملی و داخلی
از فرایند انتخابات
و نقش آن در
ملت سازی می
آموزیم می
تواند هر دو
کشور ترکیه و
ایران را در
پشت سرگذاشتن
تنازعات
مذهبی و
قومیتی کمک
کنند. اگر
نخست وزیر
ترکیه با
تکیه بر
مشروعیت یک
انتخابات
آزاد و فارغ
از نظارت
استصوابی-نظامی
می توانست
ملل مظلوم
منطقه را نیز
در صف
برندگان انتخابات
کشورش قرار
دهد و بگوید
«باور کنید
امروز بوسنی
نیز به همان
اندازه
استانبول
برنده شده
است»، «بیروت»
نیز به همان
اندازه
«ازمیر» برنده
شده، «شام» نیز
به همان
اندازه
«آنکارا» برنده
شده است، «رام
الله» به همان
اندازه
«دیاربکر»،
«نابلس»،
«جنین»،
«نوارغربی»،
«قدس» و «غزه»
برنده این
انتخابات
شده است.
امروز خاورمیانه،
قفقاز و
بالکان به
همان اندازه
ترکیه برنده
شده است.» ما
باید بگوییم
که امروز شیعیان
بحرین به
همان اندازه
شیراز و
اهواز و تهران
از کودتای
انتخاباتی ۸۸ متضرر
شده اند. زیرا
در حالی که
مظلومان
بحرین فریاد
می زنند «ما
دموکراسی می
خواهیم» در
این سوی خلیج
فارس، یعنی
ایران، یک
دموکراسی
بزرگ مستقر
نیست که به
یاری معنوی و
سیاسی
برادران و
خواهران
بحرینی
بشتابد. به
جای آن، آل
سعود و آل
خلیفه با
استناد به
فرقه گرایی
های رایج در
ایران و با
سوء استفاده
شیطانی از نقطه
ضعفی که
فقدان
دموکراسی و
نقض حقوق بشر
در
اختیارشان
نهاده است،
فرصتی یافته
اند که مطالبات
برحق بحرینی
ها رابا
برچسب های
فرقه ای نفی و
سرکوب کنند.
وقتی حزب
عدالت و
توسعه
ترکیه،
نابلس و جنین
و قدس و عزه را
در همان محور
انتخاباتی
مرکز
کردنشین
دیاربکر قرار
می داد،
اگرچه برخی
رسانه های
صهیونیستی کوشیدند
آن را به عظمت
طلبی
عثمانیگری
تعبیر کنند
اما مردم
منطقه که با
همان شور و
هیجان ترک ها
و کردهای
ترکیه
انتخابات
ترکیه را
تعقیب می
کردند.
مسلمانان
منطقه پیام
دیگری از دموکراسی
ترکیه
دریافتند که
راه
آزادسازی
قدس نه از
طریق سیطره
نظامیان بر
عرصه سیاسی
(که بیش از نیم
قرن به نام
اولویت
مبارزه با
دشمن صهیونیستی
توجیه می شد و
یک وجب از
اراضی اشغالی
را آزاد نکرد)
بلکه از
صندوق های
انتخابات آزاد
و فارغ از
سلطه
نظامیان می
گذرد.
دبیرکل
محترم جبهه
مشارکت
ایران
اسلامی
یک سال پس
از انتخابات
آزاد و رها از
سلطه نظامیان
ترکیه،
هنگامی که
بهار عربی
نیم قرن سلطه
نظامیان
برسیاست را
به زیر سؤال
برد و هنگامی
که در جریان
انتخابات
مصر و تونس
«الگوی ترکیه»
به گفتمان
غالب فعالان
سیاسی عرب
تبدیل شد،
همگان
دانستند که
قاهره و تونس
را به درستی باید
جزو برندگان
انتخابات
ترکیه دانست.
در همان حال
هنگامی که
دختر مرحوم
جمال
عبدالناصر و
کثیری از
فعالان مدنی
مصر با
استناد به
«عبرت ایران»
سرمایه
گذاری عظیمی
در نقض حقوق
بشر و فقدان
دموکراسی در
ایران به عمل
آوردند و آن
را به رانت
انتخاباتی
رقیب آقای
مرسی تبدیل
کردند، چیزی
نمانده بود
که یک چهره
رژیم مبارک
برنده
کودتای
انتخاباتی
ایران شود! زیرا
در آستانه
انتخابات
مصر، دیگر
دوگانه «دیکتاتوری-دموکراسی»
روزهای
التحریر به
حاشیه رفته
بود و به یمن
بهره برداری
از «عبرت ایران»
تبدیل به
دوگانه
«دینی-مدنی»
شده بود. در
جریان این
تغییر،
بسیاری از
قشرهای مدرن
شهری که چندان
دل خوشی از
دیکتاتوری
مصر
نداشتند، برای
جلوگیری
از«تکرار
عبرت ایران» و
به نام «مدنیت»
با اکراه به
کاندیدای
رقیب اسلام
گراها رأی
دادند.
جناب
آقای دکتر
میردامادی
من و آقای
صدیقی در سال ۸۷ مقاله
«آفرین به ترک
ها، مرحبا به
کردها» را با این
پرسش خاتمه
دادیم که
«سؤال اساسی
این نیست که
چرا نظامیان
کودتا نمی
کنند، بلکه
این پرسش
برای ما
اهمیت
بیشتری
یافته است که
آیا «جمهوری
ترکیه»که
پایه گذار آن
نظامیان
سکولار بوده
اند، در
برپایی
انتخابات
آزاد بر
«جمهوری
اسلامی ایران»
که
بنیانگذارش
مرجعیت
مردمی شیعه
بود، پیشی
خواهد گرفت؟
آرزوی نهفته
در پرسش
مذکور این
بود که رقابت
ها و چشم و هم
چشمی های
گذشته عثمانی
و ایرانی از
حالت تنازع
شیعی-سنی به
یک رقابت و
مسابقه سالم
در زمینه
دموکراسی
تبدیل شود. من
سخت شیفته
مراجع بنیان
گذار و مؤسس
مشروطیت
ایران هستم
که شور و
هیجانی رمانتیک
در قبال
آزادی
خواهان ترک
که آنان را
«احرار
عثمانی» می
خواندند،
داشتند و به
مراتب بیش از
بسیاری از
روحانیون و
دانشگاهیان
امروز منطقه
نسبت به سرشت
و اهمیت
فراملی دموکراسی
آگاه بودند.
یعنی گفتمان
مشترک
اصلاحات و
مشروطیت به
آن ها امکان
می داد تا
رقابت ها و تنازعات
سنتی
شیعی-سنی را
پشت سر
بگذارند. امروزه
ما برای پشت
سر گذاشتن
خطر تنازع
فرقه ای و
برای تبدیل
کردن بهار
عربی به
فرصتی جدید
برای پایه
گذاری یک صلح
پایدار، سخت
نیازمند
احیای همان
آگاهی های
فراملی عصر
مشروطیت
ایرانی و
اصلاحات
عثمانی
هستیم.
دوست و
برادر عزیزم
ما به
درستی راهی
که رفته ایم
ایمان داریم
و در آینده
نیز در همین
مسیر گام
خواهیم زد.
البته این
بدان معنی
نیست که هرگز
اشتباه
نکرده ایم. به
عکس گاه
خطاهای
بزرگی مرتکب
شده ایم اما
آن چه مهم است
خدای ما می
داند و
خوشبختانه
امروز
اکثریت مردم
نیز به خوبی درک
می کنند که آن
چه کرده ایم
جز برای
تعالی و عزت
این مردم
نبوده است و
هرگز حاضر
نشده ایم برای
ماندن در
قدرت
مجیزگوی
ظالمان
باشیم و حقوق
ملت را برای
رضایت
حاکمان
پایمال
کنیم.زندگی
مادی و معنوی
تو نیز گواه
آن است که جز
فداکاری و از
خودگذشتگی
مرام دیگری
نداشته ای. نه
حساب های
بانکی آن
چنانی داری و
نه برج های
کذایی را
مالکی که
امروز در جای
جای پایتخت و
شهرهای بزرگ
سر به فلک
کشیده است و
چون خوب نظر
می کنیم می
بینیم که در
پس آن فلان
صاحب منصب و
آقازاده
دستی بر آتش
دارد. زندگی
سیاسی تو نیز
جز پاکی و وطن
پرستی چیزی
را در خود جای
نداده است و
این نه فقط
مورد تأیید
دوستان توست
بلکه پرونده
سازان حرفه
ای هم
نتوانستند
حتی یک مورد
تخلف و تخطّی
در پیشینه ات
پیدا کنند تا
با آن
هواداران اندک
خود را اقناع
کنند!
هم حزبی
اندیشمند و
تلاشگرم!
اهتمام
تو به کار
تشکیلاتی
مثال زدنی
است.ارزش
سازماندهی و
تشکیلات را
در پیشبرد
دموکراسی و
اصلاح طلبی
را به حق
دریافتی و
بیشترین وقت
را برای تحقق
این هدف
مصروف داشتی.
نتیجۀ
تلاش ها این
بود که هنوز
پس از سه سال و
اندی پلمپ
غیرقانونی
حزب و
دستگیری
بسیاری از
کادرهای آن،
اخراج و
محرومیت و
اعمال فشار
بر اعضاء و
هواداران در
سراسر کشور،
جبهه مشارکت
ایران
اسلامی هنوز
نقش خود را به
عنوان حزبی
تأثیرگذار
به خوبی ایفا
می کند .به
گمان من نفوذ
کلمۀ آن در
میان دوست
داران دموکراسی
و اصلاح طلبی
بسیار بیش از
گذشته است. چرا
که در کنار
عناصری چون
تجمیع دانش و
تجربه،
نظریه
پردازی،
آموزش،
برنامه ریزی
و کادرپروری،
در این زمان
صداقت و پاکی
ومظلومیت هم
بر آن افزوده
شده است. حزبی
که می گفتند
دولت ساخته
است، در
سهمگین ترین
طوفان سرکوب
مخالفان
اقتدارگرایی
هم چنان
ایستاده است
و سربلند به
افق های
دوردست و
روشن می نگرد.
این نیست جز
در سایۀ توان
مدیریت شما و
هم دلی و هماهنگی
و پشتکار
هزاران
انسان
علاقمند و
پرتلاش و
گمنامی که
اعتلای
ایران را هدف
خود قرار داده
اند.
برای تو و
همۀ عزیزان
دربند و نیز
برای همه
اعضای محترم
و هواداران
عزیز سلامتی
و توفیق آرزو
می کنم.
ان ارید
الا الاصلاح
مااستطعت
سید
مصطفی
تاجزاده–
اوین
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|