نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏جمعه‏، 2012‏/10‏/26

19

 

 

بازی آخرِ محمود

 

محمود احمدی‌نژاد نه آن رئیس دولتی است که از شهرداری تهران و با برنامه ریزی پیچیده سپاهیان به هیات دولت رسید و فرماندهان نظامی را در مقام‌های دولتی به کار گرفت و نه آنچه که‌‌‌ همان حکومتی‌ها می‌خواهند نشان دهند که به اردوگاه رقیب رفته و «فتنه‌گری» پیشه کرده، او‌‌‌ همان احمدی‌نژاد سابق است با‌‌‌ همان ادبیات و‌‌‌ همان دیدگاه‌ها، پوپولیستی تمام‌عیار و عوام‌فریب که برای رسیدن به خواسته‌اش از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند. برای همین است که باید این را هم پذیرفت که او تغییری نکرده، تنها منافعش به خطر افتاده و بازی دیگری را آغاز کرده است.

 

آیا احمدی‌نژاد تغییر کرده است؟ این سوالی است که این روز‌ها، بسیاری چه در حاکمیت و چه بیرون از حاکمیت از خود می‌پرسند. داخل حاکمیتی‌ها به این باور رسیده‌اند که او دیگر «فرزند گوش به فرمان ولایت نیست» و تغییر کرده است. خارج از حاکمیتی‌ها همه این‌ها را «خودنمایی» او می‌دانند در این شرایط بحرانی که تا زمان انتخابات مدت زیادی هم نمانده است.

 

هر دو درست می‌گویند، محمود احمدی‌نژاد نه آن رئیس دولتی است که از شهرداری تهران و با برنامه ریزی پیچیده سپاهیان به هیات دولت رسید و فرماندهان نظامی را در مقام‌های دولتی به کار گرفت و نه آنچه که‌‌‌ همان حکومتی‌ها می‌خواهند نشان دهند که به اردوگاه رقیب رفته و «فتنه‌گری» پیشه کرده، او‌‌‌ همان احمدی‌نژاد سابق است با‌‌‌ همان ادبیات و‌‌‌ همان دیدگاه‌ها، پوپولیستی تمام‌عیار و عوام‌فریب که برای رسیدن به خواسته‌اش از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند. برای همین است که باید این را هم پذیرفت که او تغییری نکرده، تنها منافعش به خطر افتاده و بازی دیگری را آغاز کرده است.

 

موقعیت ویژه

 

احمدی‌نژاد هر قدر که در شش سال گذشته خوش شانس بود سال آخر به زمین سفت رسید. ‌‌‌ همان قطعنامه‌هایی که کاغذ پاره بود از نگاه رئیس دولت، بحران اقتصادی را تشدید و صدای اعتراض همگان را بلند‌تر کرد. رئیس دولت هم همه بحران‌های اقتصادی را نتیجه تحریم‌ها دانست و نارسایی‌های داخلی را به سایر نهاد‌ها نسبت داد که چشم ندارند دولت و موفقیت‌هایش را ببینند. او از خطوط قرمز‌ عبور کرد و از ضرورت مذاکره با امریکا سخن گفت و از نگاه مخالفان مذاکره، به «وادادگی» متهم شد.

 

هم‌زمان با این تنگنای بین‌المللی، در عرصه داخلی هم حلقه‌های ارتباطی او با بیت رهبری و سپاه ضعیف و ضعیف‌تر شد. فرماندهان سپاه که در دوران احمدی‌نژاد دست بالا در سیاست و اقتصاد را پیدا کردند، آرام آرام از او دل بریدند.‌‌ همان زمان که قهر ده روزه پیشه کرد و از اجرای حکم حکومتی سرباز زد، پای مشایی ایستاد و به شیوه خود، دیگران را متهم کرد، اعتبارش را از دست داد.

 

مجلس نشینان، تصمیم گرفتند که برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را از دست دولت خارج کنند و به کمیته‌ای منتصب بسپارند. حالا هم می‌خواهند او را برای دومین بار به مجلس فرابخوانند تا پاسخ پرسش‌هایشان را بدهد. رئیس دولت برای افزایش یارانه‌های نقدی با کمبود منابع و سد نمایندگان روبرو شده و انتقاد‌ها از رئیس دولت شدت گرفته است. گروهی که پیش‌تر او را با چهره‌های تاریخی صدر اسلام مقایسه می‌کردند، این بار بر او خرده گرفتند که از مسیر ولایت خارج شده و به دامن فتنه و دشمن خزیده است.

 

پدیده احمدی‌نژاد

 

 «مردم با پدیده‌ای روبرو هستند که در چشمانشان نگاه می‌کند و به آن‌ها دروغ می‌گوید.»  این توصیف میرحسین موسوی -  سیاستمدار در حصر- بود از محمود احمدی‌نژاد. او این سال‌ها کم وارونه نمایی نکرده است؛ هر کجا که پای خودش گیر بوده، بازی را به زمین دیگری کشانده و با ابزار تهدید و افشاگری قطره‌ای کارش را پیش برده است. از مفاسد اقتصادی مدیرانش صحبت شده، پای برادر رئیس قوه قضائیه و پرونده زمین‌خواری را وسط کشیده، صحبت از اختلاس شده، نمایندگان مجلس را درگیر کرده، انتقاد از گرانی‌ها شدت گرفته، بازاریان نزدیک به موتلفه را نشان داده و از بدهکاری‌های دولت حرف زده شده، «برادران قاچاقچی» را معرفی کرده که اسکله غیرمجاز در اختیار دارند. همیشه پای منتقدان او چه در اردوگاه خودی‌ها و چه غیرخودی‌ها در میان بوده است.

 

او خود را وامدار هیچ جریان سیاسی نمی‌داند، سال ۸۴ این محافظه‌کاران بودند که از هراس رقیب به اردوگاه او پیوستند و چهار سال بعد همه تلاش خود را به کار گرفتند تا او در مقام خود باقی بماند. منتقدان درون جبهه‌ای احمدی‌نژاد اما باور دیگری دارند و معتقدند که اگر نبود برنامه‌ریزی‌های پیچیده آن‌ها، او هرگز در اینجایگاه نبود. حالا هم او را «سرکش» می‌خوانند که تغییر کرده است و باید تحملش کرد، اگر هم همین شیوه رفتاری را ادامه داد، مجلسی هست که نقشه آخر را عملیاتی کند.

 

بازی آخر محمود

 

پاسخ سرگشاده رئیس دولت به نامه خیلی محرمانه رئیس دستگاه قضایی، آنقدر مسئله‌ساز بوده که منتقدان درون جبهه‌ای و بیرون جبهه‌ای او، شگفت زده شوند.

 

احمدی‌نژاد درست در روزهایی که مجلس تصمیم گرفته به خاطر کوتاهی‌های دولت در بازار ارز او را برای پاسخگویی فرا بخواند و چند وزیر در نوبت استیضاح قرار دارند،  بازی دیگری را شروع کرده است. او تصمیم گرفته که به زندان اوین برود و اصول معطل مانده قانون اساسی را اجرا کند. چه شده که او یک باره تصمیم گرفته برود جایی که گروهی از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران و دانشجویان مخالف او دوران محکومیتشان را سپری می‌کنند؟

 

نگاه خوش بینانه این است که بپذیریم احمدی‌نژاد تغییر کرده و در سال آخر می‌خواهد کوتاهی‌هایش را جبران کند. تصمیم گرفته تا از حقوق ملت دفاع کند و وظیفه قانونی خود را انجام دهد. اما واقعیت این است که گذشته او و رفتارهایی که در این سال‌ها داشته، این نگاه را باورناپذیر میکند. او آنقدر قانون‌گریزی کرده و در گفتارش بر منتقدان شوریده که نتوان باور کرد نگران زندانیان است. مگر او نبود که مخالفانش را «بزغاله» و «خس و خاشاک» نامید؟ مگر او نبود که در مناظره‌های تلویزیونی، به حریم خصوصی رقبایش هم رحم نکرد؟ مگر در دولت او نبود که «خزان نهادهای مدنی» در ایران رسید و «ستاره‌ها بر شانه‌های دانشجویان» نشست؟

 

نگاه بدبینانه هم این است که این را نیز بازی درون حکومتی‌ها بخوانیم چون می‌خواهند نشان دهند که تحمل مخالف را در زیر چتر قانون اساسی دارند. در آستانه انتخابات و وضعیت بد اقتصادی نیاز دارند به این‌که افکار عمومی را منحرف کنند. برای انتخابات نیاز دارند به چهره‌ای که مخالف وضع موجود باشد و از همین حالا باید دست به کار شوند تا این مخالف متولد شود.

 

اما این نگاه هم با این متن و افشای بخشی از واقعیت‌ها ممکن نیست، راه‌های کم هزینه تری هم وجود دارد که افکار عمومی را به آن مشغول کرد و یک منتقد گوش به فرمان را آرام آرام پرورش داد. آن هم در شرایطی که رهبر جمهوری اسلامی در سفر خود به خراسان جنوبی، بر ضرورت حفظ آرامش کشور تاکید کرده و حداد عادل در مجلس هم به استناد همین گفته‌ها، سوال از احمدی‌نژاد را مصلحت ندانسته است.

 

پس واقعیت و هدف بازی آخر رئیس دولت چیست؟

 

احمدی‌نژاد روزهای دشواری در پیش‌رو دارد، یکی از مشاورانش دوران محکومیت خود را می‌گذراند، پای معاون اولش در پرونده بیمه ایران گیر کرده، شریف ملک‌زاده به حکم حکومتی تبرئه و آزاد  شده است و مشائی همچنان عنصر مسئله‌دار و سرحلقه جریان انحرافی به شمار می‌رود. بازار ارز آشفته‌تر از هر زمان دیگری است و ریال سقوط بدی را تحربه کرده، دولت با انبوهی از پروژههای ناتمام روبرو است، برنامه رئیس دولت برای افزایش یارانه‌ها به مشکل برخورد کرده‌است.

 

حال او در این شرایط به بازی دشواری دست زده که به باور اقتدارگرایان حاکم، «دشمن شاد کن» است و به باور رئیس دستگاه قضایی، ندیدن مصلحت‌های نظام و پافشاری بر یک خواسته باطل که مبنایی جز برداشت نادرست رئیس قوه مجریه از اختیارات قانونی خود ندارد.

 

اما او از این بازی به دنبال چیست؟ آیا می‌خواهد ثابت کند که رئیس دولت «تدارکاتچی نظام» نیست و پاسدار حقوق ملت و شهروندان است؟ یا تصمیم گرفته که با این نامه نگاری‌ها افکار عمومی را از واقعیت‌های موجود منحرف کند و بحرانی دیگر بیافریند تا در پس آن، ناکامی‌های دولت در سال اخیر پنهان بماند و نمایندگان مجلس به مصلحت، برنامه سوال از او را از دستور کار خارج کنند؟ یا می‌خواهد خود را از اتفاقات بعد از انتخابات ۸۸ تبرئه کند و در آستانه انتخابات سال بعد، جبههای دیگر برای یارگیری و جمعآوری آراء بدست آورد؟ آیا او امیدوار است که «آرای خاکستری» شهروندان را برای نامزد مورد حمایتش به دست آورد؟

 

آنگونه که روزنامه ایران به طنز نوشته، جریان احمدینژاد از این‌ ناراضی است که برخی از مخالفان او که جریان فتنه خوانده می‌شوند در زندان نیستند. اگر چه علی مطهری گفته است که رئیس دولت پیش از این نیز دو بار خواستار رفع حصر از مخالفان شده، اما او و همراهانش می‌دانند که زمین اصلاح‌طلبان، زمین بازی آنها نیست و همین چند ماه پیش، متهم شماره یک کهریزک با حمایت او صاحب پست دولتی شد.

 

احمدینژاد تا اینجای داستان، توجه افکار عمومی و رسانهها را به خود واختیارات رئیس قوه مجریه جلب کرده و از این راه به دنبال یافتن جایگاه سابق خود است. می‌خواهد تارهای ارتباطی خود با مرکز اصلی تصمیم‌گیری در نظام جمهوری اسلامی را تقویت کند و راهکار را در فشار و بازی دو سر برد دیده است. اگر موفق شود به زندان اوین برود که به خواسته خود رسیده و ثابت کرده که تدارکاتچی نظام نیست و اگر هم پایش به اوین نرسد، ممکن است که گزینه کناره گیری را در پیش بگیرد یا مجلس‌نشینان، تصمیم بگیرند که ادامه حضور او در قدرت به مصلحت نیست. آن وقت تئوری جذب حداکثری و دفع حداقلی نظام یک بار دیگر شکست می‌خورد و یک جریان دیگر هم از نظام و قدرت حاکم جدا خواهد شد. برای همین است که روح الله حسینیان توصیه می‌کند که نباید احمدینژاد را عصبانی کرد تا تصمیمهای خلاف مصلحت بگیرد. این نماینده مجلس، توصیه کرده است که نمایندگان احمدینژاد را تا چند ماه آینده تحمل کنند و نگذارند که او عاقبت ناخیر شود.

 

حال باید منتظر روزهای آینده ماند و دید، این بازی چگونه ادامه پیدا می‌کند.  آیا یک بار دیگر، عالی‌ترین مقام نظام جمهوری اسلامی به صورت مستقیم وارد میدان می‌شود تا این درگیری را خاتمه دهد؟ به نظر می‌رسد این خواسته رئیس دولت است، او که پیشتر در ماجرای وزارت اطلاعات و اسفندیار رحیم مشایی تا آنجا که توانسته در مقابل حکم حکومتی ایستاده، این بار قصد آن دارد که برای ادامه حیات سیاسی و سهم بردن از قدرت، حکم حکومتی بگیرد. این‌که در راه موفق می‌شود یا عاقبت نابخیر، سوالی است که برای یافتن پاسخ آن باید تا خرداد سال بعد منتظر ماند.

 

حمید مافی − زمانه

_______________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است. 

 

 

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info