حزب
محمد مرسی به
چه قرائتی از
اسلام معتقد
است؟
پیروزی
محمد مرسی در
انتخابات
مصر، مباحث
بسیاری را در
بین محافل
فکری و سیاسی
برانگیخته است.
مرسی به
عنوان نامزد
حزب عدالت و
آزادی در
انتخابات
شرکت کرد و
توانست با
کسب حدود ۵۲درصد آرا
در رقابت با
احمد شفیق به
پیروزی رسد.
پس از پیروزیاش،
سوالات
بسیاری مطرح
شد. قرائت این
حزب از اسلام
و
سیاستگزاری
داخلی و
خارجی این
حزب، محور
اصلی این
سوالات
بودند.
پایگاه اطلاعرسانی
و خبری
جماران در
گفت و گو با
دکتر احمد موثقی،
استاد علوم
سیاسی
دانشگاه
تهران، این
سوالات را
مطرح و چالشهای
فرا روی محمد
مرسی را
بررسی کرده
است. احمد
موثقی،
پژوهشگر
اقتصاد
سیاسی است و
تسلط ویژهای
بر مباحث
توسعه
اقتصادی و
سیاسی دارد.
تا کنون کتابها
و مقالات
بسیاری را
تالیف و
ترجمه کرده است
که از جمله
آنها میتوان
به
«پدرسالاری
جدید»، «جهان
اسلام از منظرهای
مختلف» و
«اصلاحات و
نوسازی در
ایران» اشاره
کرد.
به عنوان
سوال نخست
بفرمایید به
نظر شما اکنون
حزب عدالت و
آزادی چه
قرائتی از
اسلام دارند؟
این حزب
تا حدودی
تقلیدی است
از حزب عدالت
و توسعه
ترکیه، ولی
از این حزب
فاصله دارد.
حزب عدالت و
آزادی
انشعابی از
اخوان
المسلمین
است. البته
قبلا هم یک
انشعابی از
اخوان شکل
گرفت به نام
حزب الوسط که
رژیم مبارک
آن را منحل و
فعالیتش را
غیرقانونی
کرد. اینها
قرائت ملایمتری
از اسلام در
رابطه با
دموکراسی،
پذیرش تفاوتها،
گفتگو و ارزشهای
دنیای مدرن
دارند. البته
از سوی دیگر پیوندی
با بخش
خصوصی،
صاحبان
صنایع و طبقه
متوسط
ندارند، آن
گونه که در
ترکیه وجود
دارد. قرائتی
که از اسلام
دارند
محافظه
کارانه است. اخوان
المسلمین که
از ۱۹۵۴ توسط
ناصر منحل
شد، در
کشورهای
عربی در
پیوند با
رژیمهای
محافظه کار
عربی در
فعالیتهای
تجاری،
مالی، اجتماعی
بودهاند
بنابراین یک
نوع رویکرد
محافظه
کارانهای
هم دارند.
البته ابهام
تئوریک هم
زیاد دارند و
شفاف نیستند.
با توجه
به اظهارت
اخیر مرسی
مبنی بر
اینکه منبع
مشروعیت
مردمند، فکر
میکنید این
به معنای
پذیرش
دموکراسی و
قواعد بازی
دموکراتیک
است؟
بله،
اینها سالهاست
به اقتضای
عقل عملی نه
بر اساس
نظرات دینیشان
فعالیت میکنند.
همان تعبیری
که در اولین
مصاحبهاش
گقت که مصر
برای همه
مصریها و
اینکه از
قبطیها
افرادی را در
معاونت میگذاریم
و اینکه همه
برای ما
یکسان هستند.
این شعار مصر
برای مصریان
را اولین بار
طنطاوی مطرح
کرد که یک نوع
رویکرد
ناسیونالیستی
و سکولار است.
در واقع این
رویکرد
دموکراتیک
است و این
تحولات
اجتماعی،
اقتصادی و
جهانی است که
اینها را به
پذیرش قواعد
بازی
دموکراتیک، قاعده
اکثریت-اقلیت،
مکانیسم
انتخابات و
فعالیتهای
حزبی سوق میدهد.
یعنی
شما معتقدید
الزامات
عمل،
محدودیتهایی
برای
ایدئولوژی
ایجاد
می کند.
بله،
یعنی این
نگرشهای
ایدئولوژیک
به بن بست میرسند.
اخوان سالها
در اندیشه
سیاسیاش با
تشکیل حزب
مخالف بوده و
اعتقاد
داشتند خلافت
و حکومت
اسلامی میخواهیم
که ریشه در
دیدگاههای
رشید رضا
داشت، ولی
شکل این نظام
سیاسی را
مشخص نمیکردند
و ابهام زیاد
داشتند. تا
اینکه
مودودی آمد و
یک مقداری
نظریهپردازی
کرد و بحث
تئودموکراسی
را مطرح کرد.
اینکه نظام
سیاسی اسلام
به صورت شکلی
شباهتهایی
با دموکراسی
دارد اما
ماهوی
مشروعیتش را
از خدا میگیرد
ولی الان
اینها پذیرفتهاند
که مشروعیت
به معنای
پذیرش مردم،
تعیین کننده
است.
بنابراین با
سلفیون و
بنیادگرایان
فاصله دارند.
همین مدل
ترکیه را هم
به عنوان مدل
خود اعلام
کردهاند.
با توجه
به میزان رای
مرسی و
مشروعیت
شکنندهاش،
وی چگونه بین
ارتش، گروههای
سکولار و
سلفیها توازن
ایجاد خواهد
کرد؟
با توجه
به اینکه
جوانان و
گروههای
پیشتاز بهار
عربی و آنانی
که در میدان
تحریر فعال
بودند، نگرشهای
حقوق بشری و
آزادی خواهی
داشتند،
وقتی کاندیداهای
متعددی مطرح
شدند،
نماینده
کاندیدهای
مختلف بودند
از سلفیها
تا
روشنفکران
سکولار. اما
در دور دوم
وقتی به دو
کاندیدا
رسید که این
دو نماینده
بخش وسیعی از
نیروهای
اجتماعی
نبودند. بنابراین
یک بخش مهمی
در دور دوم
شرکت نکردند
و یا شرکت کردند
و رای سفید
انداختند
یعنی
صدایشان انعکاسی
نداشت و
هیچکدام
نمایندهشان
نبودند ولی
با آن شگردهای
نظامیان
یعنی تاخیر
در واگذاری
قدرت، باعث
شد که هم حزب
النور و سلفیها
و هم چپ و
روشنفکران
به عنوان
اینکه در برابر
رژیم سابق
بایستند به
مرسی رای
دادند. با توجه
به مشروعیت
ضعیف مرسی که
خودش نیز
متوجه ان است
وی درصدد
بازسازی و
ترمیم آن با
جلب نظر و
نمایندگی
اقشار دیگر
جامعه و کنار
آمدن با نظامیان
و در نظر
گرفتن منافع
و موقعیعت
آنها هم در
رابطه با
سیاستهای
داخلی و هم در
رابطه با
ترتیبات
امنیتی منطقهای.
احتمالا در
کوتاهمدت،
شعارهایی
برای جلب نظر
سلفیها
خواهند داشت
ولی عمقی
ندارد و
تغییرات رادیکال
و ساختاری که
مورد نظر
گروههای
روشنفکری و
رادیکال و چپ
است، صورت
نمیگیرد
چون منافع
گروههای
حاکم اجازه
نمیدهد.
البته این
تجربه جالب
از دموکراسی
است و یک
دموکراسی
حداقلی به
شمار میرود.
با لاینحل
ماندن مسائل
اساسی
اقتصادی و توسعهای
با توجه به
شکافها و
تشتتهای
به وجود آمده،
بعید است که
مثلا یک دولت
توسعه خواه
در پیوند با
بخش خصوصی
شکل بگیرد.
ضمن اینکه
اسلامگرایان
سازگاری
پیدا میکنند
با وضع
موجود، غرب و
فرایند
جهانی شدن و
آن هم سیاستهای
اقتصادی
مشابه اسلامگرایان
خارج از
سیستم در
ترکیه که
تمایل به سیاستهای
اقتصادی
لیبرال
خواهند داشت.
اینها بیشتر
لیبرال
خواهند بود و
در حوزه
اقتصاد با
کمپانیها و
نیروهای
بازار پیوند
میخورند و
این به آسیب
دیدن بنیانهای
تولیدی
داخلی میانجامد.
آقای
دکتر حتما میدانید
که بعد از
انتخاب
مرسی، یکی از
بحثهایی که
کارشناسان
سیاسی و
امنیتی
منطقه داشتهاند،
راجع به
سیاست خارجی
مصر و به ویژه
رابطه این
کشور با
اسرائیل است.
چشم اندازه
سیاست خارجی
مصر را در
قبال منطقه و
به خصوص
اسرائیل چگونه
میبینید؟
اینجا دو
سه مسئله
مطرح میشود.
مصر با
اسرائیل،
ایران و
عربستان چه
خواهد کرد. نه
راجع به
اسرائیل و نه
ایران،
تغییر سیاست
مهمی صورت
نمیگیرد.
چرا که
ائتلاف
شکننده است
(با توجه به مشروعیت
ضعیف مرسی) و
هزینههایی
دارد. مثلا از
زمانی که
سادات با اسرائیل
صلح کرد،
اقتصاد مصر
نفس کشید. یک
اقتصاد
بسیار بسته و
پرهزینه در
جهت نظامی
بود. به دلیل
مسائل
امنیتی که
تمام منابع
اقتصادی را
هدر میداد و
صرف تسلیحات
میکرد. از
زمان صلح
سادات با
اسرائیل،
اقتصاد مصر
تنفسی کرد و
فضای رشد
اقتصادی
ایجاد شد. الان
نیز هم از نظر
کمکهایی که
آمریکا میکند
و هم از نظر
کنترل
نظامیان،
مجموع این
عوامل اجازه
نمیدهد که
در رابطه با
اسرائیل
تغییری داده
شود. خود مرسی
هم گفت که همه
پیمانها را
به رسمیت میشناسیم.
فقط در شعار
شاید
شعارهایی
داده شود که
جریانات
افراطی را
راضی سازد و گرنه
تضمینهایی
در کار است تا
ترتیبات
امنیتی
منظقهای به
هم نخورد.
همینطور در
رابطه با
ایران هم
روابط ملایمتری
خواهند داشت
ولی نه اینکه
به طور اساسی
به ایران
نزدیک شود.
به
عنوان سوال
آخر، چه چشم
اندازی برای
مصر متصورید؟
حکومت در
پیوند با
نظامیان به
سمت نظم و
ثبات میرود.
به خانه رفتن
گروههای
معترض میتواند
شرایط بهتری
را برای
امنیت فراهم
آورد. در حال
حاضر ۱۵ ماه است
که ناامنی،
فقر،
بیکاری و
آسیب دیدن
توریسم وجود
دارد و باید
اینها ترمیم
شوند.
احتمالا
فضایی ایجاد
شود که رشد
اقتصادی مصر
به شکل گذشته
ادامه یابد و
البته رشد به
معنای توسعه
نیست. فرایند
دموکراتیک
پختهتر میشود
و گروهها
شفافتر و
این گامی است
به جلو. البته
چون دولت
انسجام
ندارد و قوی
نیست و جهتگیری
شفافی در
رابطه با
توسعه
ندارد،
نتیجهاش
این میشود
که مسائل
اساسی مصر
یعنی فقر،
نابرابری و خروج
مازاد از
کشور و صنعتی
شدن لاینحل
باقی بماند.
چون مسائل
اساسی حل نمیشود،
مشروعیت
اسلامگرایان
به شدت آسیب
میبیند و
اینها توسط
افکار عمومی
کنار زده شده
و زمینهها
برای عبور از
اسلامگرایی
فراهم میشود.
در مجموع وضع
موجود با
تغییرات
ملایمی با
جابه جایی چهرهها
و احزاب
تداوم مییابد،
در یک فرایند
دموکراتیک
ولی منافع و
ساختارهای
حاکم همچنان
باقی میمانند
و تقویت میشوند.
_________________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست
و اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|