" تنگدستی
و تقلا در
ایران: تحمل
مردم هم حدی
دارد"
نيکلاس
کريستف، يکی
از
خبرنگاران
روزنامه «نيويورک
تايمز» که به
تازگی از
سفری به
ايران بازگشته
مشاهدات خود
را در قالب
سلسله
مقالاتی
همراه با
تصاوير
ويدیويی
منتشر کرده
است. بخش دوم
این مقاله که
به زبان
فارسی نیز در
نیورک تایمز
منتشر شده در
زیر می آید :
: قبل از
این که
ایرانگردی
سراسری خود
را شروع کنم،
برای خرید
چند قطعه
کامپیوتری
به یک پاساژ
کوچک در
تهران رفتم.
گذشته از
مجسمه
استیو جابز
در ویترین،
مغازه پر بود
از آیفون و
آیپد و یکی از
فروشندهها با
پوزخندی
تحقیرآمیز
به لپ تاپ من
نگاه میکرد.
او با تمسخر
گفت: «خیلی
قدیمیه! سن
این از من بیشتره؟»
این
برخورد
یادآور این
نکته بود که
ایران به نسبت
بیشتر
همسایگانش
کشوریست
ثروتمند و
سطح بالا. با
این وجود یکی
از یافتههای
من در این سفر
2736 کیلومتری
در ایران این
بود که در
نتیجه
تحریمهای
غرب،
کارخانهها
در حال
تعطیلی، و
کارگران در
حال از دست دادن
کار خود
هستند؛
تجارت
متزلزل است و
قیمتها در
حال افزایش.
این برای کیف
پول و غرور
طبقه متوسط
ایرانیان
ویرانگر است.
بدون
پردهپوشی
باید گفت که
تحریم ها
اهداف تعیین
شده خود،
یعنی فشار
شدید
اقتصادی بر
ایرانیان و
ایجاد
نارضایتی را
برآورده
کردهاند.
یک
کارخانهدار
به نام حسن
قنبری که
تابلو برق
تولید می کند
به من گفت که
[برای تعدیل
نیرو] ناچار
شده است 12 نفر
از 15 نفر کارگر
خود را اخراج
کند. مسعود
فاطمی که
تولیدکننده
نخ و پارچه
است میگوید
که تحریم ها
مشکلات
موجود را تشدید
کرده است. او
می گوید:
«افزایش مضحک
قیمت ها،
تولید را
تقریبا
غیرممکن
کرده است. در
نتیجه این
تحریمها،
همه چیز سختتر
و وقتگیرتر و
گرانتر شده
است.»
فاطمی
میگوید که
یک سال و نیم
پیش یک مبدل
برق در
کارخانه اش
منفجر شد و
یکی از خطوط
تولیدش را
تعطیل کرد و
در نتیجه او
روزی پانصد
دلار ضرر
داده است. او
میگوید در
نتیجه
تحریمها نتوانسته
است یک مبدل
جدید تهیه
کند، اما امیدوار
است به زودی
بتواند یک
مبدل ساخت
کره جنوبی
بخرد.
در تبریز،
شهری در غرب
ایران، من با
یک فروشنده
کفش های
ورزشی نایک،
آدیداس و
ساکونی که نشانه
مرفه بودن
خریداران
است صحبت
کردم. او میگوید:
«اگر یک جوان
دنبال دوست
دختر
میگردد، با
پوشیدن نایک
بهترین شانس
را خواهد
داشت.»
او با
ناراحتی گفت
که فروش در یک
سال گذشته به یک
سوم کاهش
یافته است و
با تنفر
افزود که دست بسیاری
از ایرانیان
چنان تنگ است
که با کفش های
تقلبی نایک
ساخت چین به
مهمانی
میروند.
در اسفند
پارسال،
ایران از
شبکه بین
المللی بانکی
سوئیفت
اخراج شد. در
نتیجه این
تاجر امروزه
با استفاده
از سیستم
سنتی حواله
که شبکهای
غیر رسمی
برای معاملههای
نقدی است
خرید میکند.
شما یک کیف
پول نقد را به
یک صرافی در
بازار
میبرید و بعد
درخواست
میکنید که
[معادل آن] در
پکن یا لوس آنجلس
وصول گردد.
این نسبت به
انتقال
بانکی، گرانتر
و غیرقابل
اعتمادتر
است، اما در
حال حاضر
جایگزین
اصلی است.
یک
صراف
حوالجات، به
من گفت: «ما
داریم دنبال
راهی
میگردیم که
تحریمها را
دور بزنیم.
ملت ایران
هیچ راه
دیگری
ندارند.»
از آن رو
که رییس
جمهور محمود
احمدی نژاد
تمام یارانه
ها، از نان
گرفته تا
بنزین را حذف
کرده است،
درماندگی
مالی دو
چندان شده
است. این شاید
سیاست
اقتصادی
مثبتی باشد
ولی بسیار
منفور است.
تحریمهای
غرب از یک سوی
دیگر نیز
موفق بودهاند.
بیشتر ملامت
از بابت فشار
اقتصادی،
متوجه
رهبران خود
ایران است و
به نظر
میرسد که
نارضایتی در
کل سیستم
سیاسی در حال
افزایش است.
من بارها به
ایرانیانی
برخورد
میکردم که
بیشتر برای
افزایش قیمت
ها از
رهبرانشان
عصبانی
بودند تا
برای زندانی
بودن
مخالفان یا
بهاییان.
یک
مرد که کار
فروشندگیاش
را از دست
داده است با
درماندگی
گفت: «ما دیگر
نمی توانیم
مثل گذشته
کاسبی کنیم و
کیفیت زندگی
مدام دارد
بدتر میشود. ما
رژیم خودمان
را ملامت
میکنیم نه
کشورهای غربی
را.»
فشارهای
مالی ممکن
است توجه
مردم را از
بقیه مسائل
ملی منحرف
کند. مثلا خیلی
از ایرانیان
بر سر مسئله
هستهای در
کنار
دولتشان
هستند و از
ترور
دانشمندان
هستهای
ایرانی
عصبانی، ولی
بیشتر مترصد
اخراج از شغلشان
و قیمتهای سر
به فلک کشیده
هستند.
در غرب
ایران، زنی
جوان به من
گفت: «این
اقتصاد کمر
مردم را دارد
میشکند.»
من از این
عذاب متاسفم
و بیایید این
را روشن کنیم
که این تحریمها
بیشتر به
مردم عادی
ضربه میزند
تا به مقامات
بالا. من
همچنین از
این وحشتزده
هستم که غرب
از فروش
قطعات
هواپیما
جلوگیری
میکند و این
خطر سقوط
هواپیماهای
مسافربری را
افزایش
میدهد.
اما با
پوزش از تمام
ایرانیان بینظیری که
من را غرق
مهماننوازی
خودشان کردند،
من با
تحریمها
موافقم. چرا
که راه دیگری
برای زیر
فشار
قراردادن
رژیم بر سر
مسئله هستهای،
یا تلنگری بر
قدرت آنها
نمیبینم.
نتیجهگیری
من این است که
تحریم ها
دارند به
خوبی کار میکنند.
این
موفقیت، بحث
حمله نظامی
به
پایگاههای
هستهای
ایران را، هم
بیخردانه
جلوه میدهد
و هم بی
مسئولیت. جدا
از تلفات
انسانی، در
شرایطی که
این
تحریمها
بقای رژیم را
به چالش
گرفتهاند،
این حمله
نظامی
واکنشی
ملیگرایانه
ایجاد
میکند که
برای سالهای
زیادی رژیم
را پایدار
خواهد کرد. نه! کسی
نمیتواند
زمانش را پیش
بینی کند اما
مصر، تونس و
یمن نشان
دادهاند
رژیمهای
منفوری که
قابل بقا
نیستند،
دوام
نخواهند
آورد.
تاجری که
در کنار
دریای خزر با
او گفتگو
کردم میگفت:
«[تحمل] مردمی
که نان در
سفره میگذارند
و این فشار را
تحمل
میکنند حدی
دارد. دیر یا
زود این حد به
پایان
میرسد و همه
چیز تغییر
خواهد کرد.»
انشاالله،
اگر خدا
بخواهد.
نیویورک
تایمز
_________________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|