نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏چهار شنبه‏، 2012‏/04‏/25

59

 

 

سخنی با سخنگو آقای مهمان‌پرست

جناب آقای مهمانپرست 

سخنگوی محترم وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی


شوک حاصل از انفجار بمب خبری تعرض يک ديپلمات جمهوری اسلامی به تعدادی دختر نابالغ در استخری در برازيليا، هنوز فروکش نکرده بود که شوک بعدی يعنی موضع گيری سفارت جمهوری اسلامی و شخص شما همه را مات و مبهوت کرد. رسانه های فارسی زبان و غير فارسی زبان در خارج از کشور به کنار، برخی رسانه های داخلی نيز اينک زبان به شکوه و گلايه از چنين موضعگيری گشوده اند چرا که سفارت جمهوری اسلامی در برازيليا اصل چنين خبری را "نادرست" و ناشی از "اختلافات فرهنگی" و جنابعالی نيز چنين اظهاراتی را "بی اساس" و "مغاير با سوابق آن ديپلمات" دانسته ايد.

 

جناب مهمان پرست


می دانيم که در دنيای سياست "دروغ" يکی از ابزار های هر ديپلمات است. يکی از تعاريف رايج برای ديپلمات اين است که: "ديپلمات انسان راستگوی است که برای منافع کشورش دروغ می گويد." اما همان های که به ديپلمات های اموخته اند تا در هنگام نياز، دروغ يکی از ابزارهای مذاکره و سياست ورزی است، همچنين آموخته اند که دروغ ديپلمات بايد به با سه شرط همراه باشد نخست آنکه "برای منافع کشور" ، دوم آنکه استفاده آن تا حد امکان "اندک " و همراه "با ظرافت" باشد.


با اين مقدمه مايلم جويا شوم اگر يک ديپلمات خارجی در کشورما در استخری مبادرت به کودک آزاری جنسی می کرد، آيا توقع غير از اين است که مردم بنا به اصل اعتمادی که به رسانه های داخلی و مراجع دولتی خود دارند (که متاسفانه در ايران شديدا آسيب ديده است) اظهارات مسئولان خود را می پذيرند مگر آنکه در چنين حادثه بهت آوری سخن مقامات کشور ديگر چنان محکم و استوار باشد که هر شنوده ای را قانع کند.


حال پرسش اين است آيا اطلاعيه سفارت و اظهارات شما را چنان استحکامی هست که فی المثل اهل فاميل خودتان را قانع سازد تا چه رسد به ۱۸۰ ميليون برزيلی و ميليون ها انسان ديگر را؟ اگر اين سخنان قانع کننده بود چرا رسانه های داخلی نيز در برابر اين اظهارات به شگفت آمده اند؟ به قول دکتر محمدتقی کروبی (فرزند شيخ راست قامت تاريخ ايران)، معنای اختلاف فرهنگی جز اين است که چنان عملی در برزيل ناپسند است و در ايران پسنديده؟ 


اما برای آنکه اندکی سنجيده تر تناقض دفاعيه شما و سفارت را موشکافی کنيم تا به نتيجه مهمی که در پايان نامه به آن خواهم رسيد، برسيم اين مقدمه را يادآور می شوم که:

به تجربه ديده شده است اگر يک ديپلمات جمهوری اسلامی در جمعی چند هزار نفره از اتباع کشورهای مختلف حضور داشته باشد، آن ديپلمات بدون معرفی خود صرفاً با داشتن دو مشخصه شناسايی می شود ( همچنان که برای من بارها اتفاق افتاده بود و صد البته برای شما) نخست اينکه ديپلمات های ايرانی هرگز کروات نمی زنند (فلذا پيراهن يقه سه سانتی موسوم به يقه آخوندی به تن دارند) و ديگر آنکه هرگز با زن ها دست نمی دهند. اگر داشتن ريش را هم که غالباً دارند، اضافه کنيد اين سه ويژگی ديپلمات های جمهوری اسلامی موجب می شود آنان از هر مليت ديگری متمايز شوند.


خود واقفيد که در کلاس های توجيهی برای اعزام به ماموريت خارج از کشور، رعايت اصل دست ندادن با زنان را مبتنی بر يک اصل فقهی (حرمت تماس مرد و زن نامحرم) به ديپلمات ها آموزش داده و می دهند و بر رعايت آن به دستور آيت الله خامنه ای اصرار فراوان می شود. بد نيست يادآور خاطره ای شوم که در قاهره که بودم کراراً ديپلمات های ايرانی با اين پرسش از ناحيه ديگران مواجه می شدند که اگر دست دادن با زنان حرام است پس چگونه است که شيخ الازهر با زنان دست می دهد؟ اين پرسش چنان ديپلمات های جمهوری اسلامی را هاج و واج می کرد که چه بگويند؟

 

ناگزيرمساله به نزد مسئول نماندگی برای چاره انديشی می کشيد زيرا ايرانی ها يا ناگزير بودند بگويند شيخ الازهر از دين و اسلام چيزی نمی فهمند يا بايد به اختلاف شيعه و سنی در اين مساله فقهی می پرداختند که در بضاعت يک ديپلمات نبود. (ضمن اينکه می دانيد در شيعه نيز اجماع بر آن نيست)

 

جناب مهمان پرست 


همين مقدار برايتان بگويم که در مصر آنقدر آش شور بود که رييس وقت نمايندگی که خود در کسوت "عمامه داران" است در جلسات خودمانی به همکاران توصيه می کرد که برای گريز از اين ملغمه شور، با خانم ها دست بدهيد. البته به به مزاح می افزود لازم نيست که دست خانم را خيلی بفشاريد يا خيلی در دست خودنگاه داريد.

 

جناب مهمان پرست


با اين ملاحظه که در اظهارات شما و سفارت اصل حضور آن ديپلمات در استخر مختلط بذيرفته شده ولی انتساب آن رفتار خارج از نزاکت را ناشی از اختلاف فرهنگی يا مغاير با پيشينه او دانسته ايد، پرسش اين است که


۱- چگونه است که ديپلمات جمهوری اسلامی می تواند به استخر مختلط برود ولی مجاز به دست دادن با زن ها نيست؟


۲- چگونه است که مقامات ايرانی در خارج از کشور به استخر مختلط می روند ولی در ايران استخر مختلط حتی در ويلای خصوصی ممنوع است؟


۳- چگونه است که گشت ارشاد در خيابان ها به بانوان عفيف ما که بعضا از از ديگر اديان هستند، تذکر و تعرض می کنند که چرا روسری شان عقب است و قانون می گذرانند که پوشيدن چکمه بلند ممنوع است و ..اما وزارت خارجه حاضر نمی شود حتی حضور ديپلمات خود را در استخر مختلط که نقض قوانين وزارت خارجه است (نه دولت ميزبان) محکوم کند؟

 

جناب مهمان پرست


اساسا کدامين "منافع ملی و ميهنی" در خطر بود که وزارت خانه ای مهم مثل وزارت خارجه را وادار می سازد تا سراپا در پشت سر ديپلمات خاطی خود قرار گيرد که قوانين همان وزارت خانه را ناديده گرفته است؟


آيا غير از اين است که اين حمايت، بدانجا منتهی خواهد شد که هر ديپلمات ديگری با نقض يکی ديگر از قوانين وزارت متبوع، زبانش دراز باشد که پس چرا با ديگری برخورد قانونی نکرديد؟

 

جناب مهمان پرست


حتما به ياد می آوريد سالها دورتر از اين، در يکی از کشورهای امريکای جنوبی همسر يکی از سفرا در کنار شوهرش در حالی که خانم دستکش در دست داشت، با پاپ که در سفری به آن کشور رفته بود، دست داده بود و از قضا عکس آن منتشر و تو گويی افضح فضائح صورت گرفته و در نتيجه با احضار سفير نگونبخت، ماموريتش خاتمه داده شد تا درسی برای ديگر ديپلمات ها باشد.

 

جناب مهمان پرست


بد نيست بدانيد که يکی از سفيران پيشين جمهوری اسلامی در همين فنلاند در روز ملی اين کشور که پخش مستقيم می شد چنان از واهمه دست دراز کردن خانم تاريا هالونن (رييس جمهور وقت فنلاند) از رييس جمهور فاصله گرفت که رفتار او هفته ها نقل مطبوعات و تلويزيون فنلاند بود تا آنجا که برخی مطبوعات به دليل توهين اميز بودن رفتار سفير، خواستار اخراج او شده بودند.

من مانده ام که اگر امروز و فردا مطبوعات فنلاندی، سفير کنونی جمهوری اسلامی را خطاب قرار دهند که چگونه است يکی از ديپلمات های شما در روز ملی و در برابر تلويزيون با خانم رييس جمهور فنلاند به احتجاج اينکه اين عمل "شرعاً نزد ما حرام است" دست نداد و ديگر ديپلمات شما در استخر مختلط رفته و چنان رفتاری کرده است، سفير جمهوری اسلامی چه پاسخی خواهد داشت؟

 

جناب مهمان پرست


در حالی که دور از انتظار نيست دولت برزيل ديپلمات مزبور را به عنوان " عنصر نامطلوب" اخراج کند و تنش در روابط دو کشور بالا بگيرد، آيا شرط عقل نبود که اولا برای رعايت ضوابط داخلی وزارت خارجه تان (هرچند آن قانون معيوب باشد)، ثانيا برای آنکه نقض قانون، عادات مرسوم ديگران نشود و ثالثا هم برای خواباندن خشم دولت و مردم برزيل دو خط اطلاعيه صادر می کرديد و بدون هرگونه قضاوت درباره ديپلمات خاطی (که ناقض حسن ميزبانی دولت برزيل و ناقض قوانين وزارت خارجه بود) او را به کشور احضار می کرديد و موضوع را در تهران سر بسته و ودر بسته فيصله می داديد تا آنقدر ها که نبايد "قضيه کش داده نمی شد" که حالا کش داده شده است.

 

آيا شنديده ايد پدر يکی از دختران برزيلی گفته است:«اگر باشگاه شنا مسئولان امنيتی را خبر نکرده بود، امروز پليس به اتهام قتل اين ديپلمات به دنبال من می‌گشت. مردم می‌خواستند اين مرد را بکشند

 

حال که چنان فاجعه شومی رخ نداده است تا در آينده تاريخ جمهوری اسلامی درکنار ديگر"پرونده درخشان جمهوری اسلامی!!" نگاشته شود، آيا شرط عقل نبود برای قانع کردن خانم اشتون و مخالفان پرونده هسته ای ايران، پيام روشنی می فرستاديد که "در جمهوری اسلامی اگر چيزی حرام است، حرام است" تا باورشان آيد که ای بسا جمهوری اسلامی در مساله فتوای رهبر مبنی بر حرمت ساخت بمب اتمی چندان هم "بی صداقت" نيست.(سخن اردوغان(

 

جناب مهمان پرست

 

چوپان دروغگو تنها کسی بود که ساده لوحانه دروغ خود را باور می کرد. برای همين است که توصيه شده است که اگرچه دروغ ابزار يک ديپلمات است بايد آن را به قدر حداقلی و با ظرافت استفاده کند چرا که دروغ کالايی است که زود از کارکرد می افتد و ناگزير ديگر تکذيبيه ها را هم مردم باور نخواهند کرد همچنان که نمی کنند. حتما سعيد الصحاف را به ياد داريد که در زمان حضور نيروهای مهاجم در بغداد در برابر رسانه های خارجی مصاحبه می کرد و می گفت دشمن را در لب مرزها متوقف کرده ايم. آخر فايده چنان دروغگوی چه بود جز محرز شدن آنکه يک رژيم در حال متلاشی شدن است؟

 

جناب مهمان پرست

 

حکايت ابن سينا از ديدن کناسی که به درون چاه فضولات می رفت و از بوی متعفن آن آزرده نمی شد، درس بزرگی برای ماست که آدمی می تواند در عين غوطه ور بودن در تعفن ، کار روزانه خود را بگذراند نه اينکه محيط متعفن نيست بلکه آدمی قوه بويايی خود را از دست داده است.

 

جناب مهمان پرست 

 

راستی از بوی تعفن احمدی نژاد و احمدی نژاديسم و دروغ های تهوع آور او هيچ آزرده می شويد؟ از دروغ های ديگر مقامات چطور؟ پاسخ را در قوه بويايی بايد جستجو کرد.

در پايان نخست برای خود و سپس برای شما عاقبت خير آرزو دارم.

 

با احترام

گویا/حسين عليزاده ـ ديپلمات مستعفی 

________________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است. 

 

 

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info