تاریخ
انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۰
پدر شهید
عبادی:
گفتند ضارب
فرزندت یک
بسیجی است،
زورت نمی رسد
پیگیری نکن
مژگان
مدرس علوم
جرس:
میثم عبادی
یکی از
نخستین و
جوانترین
شهدای جنبش
سبز است که در
سن ۱۶ سالگی
در روز ۲۴
خرداد ماه
مورد اصابت
گلوله یک
بسیجی قرار گرفت
و به شهادت
رسید. اما با
گذشت دو سال و
هشت ماه از
شهادتش هنوز
ضارب وی آزاد
است. این در
حالی است که
دستگاه
قضایی کشور
پرونده را
عملا مختومه
اعلام کرده و
یکی از قضات گفته
که زورتان
نمی رسد پس
پیگیری
نکنید!
اصغر
عبادی پدر
میثم شهید در
خصوص آخرین
وضعیت پرونده
رسیدگی به
قتل فرزندش
به "جرس" می
گوید:
"الان
نزدیک به شش - هفت
ماه است که
پرونده میثم
را مختومه
اعلام کرده
اند یعنی
قاضی پرونده
گفت از نظر من
پرونده
مختومه است و
اگر خبری شد
به شما زنگ می
زنیم. باز
هفته گذشته
برای پیگیری
مراجعه کردم
اما هیچ و
همان پاسخ را
دادند. الان
نزدیک به سه
سال می شود که
مدام می روم و
می آیم دیگر
نمی دانم به
کجا مراجعه
کنم که جوابم
را بدهند. در
این مدت
آنقدر پشت در
ایستاده ام و
حرفهای بد
شنیده ام که
باور نمی
کنید. پیر
شدیم و حال و
روزی
برایمان
باقی نمانده
است. در این دو
سال و چند ماه
مدام قاتل
میثم جلوی
چشممان است،
چه کنیم
زورمان نمی
رسد. اول یک
قاضی به نام
آقای شاملو
پرونده را
رسیدگی می
کرد که خوب
بود اما بعد
از چند ماه
ایشان را به
کیفری دو
منتقل کردند
و پرونده از
شعبه یک
جنایی به سه جنایی
منتقل شد و
تقریبا هشت
ماه معلق بود
و بعد دو سه
ماه گفتند
پرونده
مختومه است. وکیلی
که برای
پرونده
گرفتیم
پرونده را
مطالعه کرد و
گفت یک بسیجی
ضارب پسرم
بوده و فرمانده
آن پایگاه در
این مدت
نیامده که
بگوید این بسیجی
دستور داشته
یا نداشته
است. خلاصه
بعد از مدتی
آزادش کردند
و زمانیکه
دوباره به
قاضی اول
مراجعه کردم
دوستانه به
من گفت بابا
این یک بسیجی
است و زورت
نمی رسد
پیگیری نکن. گفتم
پس شما می
گویید چکار
کنم خون بچه
من پایمال
شده و من
نفهمیدم چرا
بچه من کشته
شده است؟ بعد
هم که دوباره
پیگیری کردم
گفتند چقدر می
آیی پرونده
از نظر ما
مختومه است
اگر خبری شد
با شما تماس
می گیریم. اول
که یک شخص بی
گناه دیگری
را معرفی
کرده بودند
بعد که او
اتهام را رد
کرده بود و
گفته بود اصلا
در آن روز در
تهران نبوده
است. به آدرسش
مراجعه کردم
دیدم اصلا یک
آدم بی گناه و
از ما بدبخت تر
است و
فروشنده یک
بقالی است،
با مشخصات
ضارب جور در
نمی آید. بعد
متوجه شدیم
که می
خواستند این
بنده خدا را
بعنوان قاتل
معرفی کنند. همه
شواهد مشخص
می کند که آن
بسیجی قاتل
است مردم هم
شاهد بودند
که بسیجی ها
بطرف مردم
شلیک می
کردند. البته
مردن برای
همه است اما از
اینکه قاتل
ول و آزاد
باشد خیلی
دردآور و ناراحت
کننده است. اصلا
اینقدر سرد
برخورد می
کنند و انگار
طلبکار هم
هستند."
او
ادامه می دهد:
"میثم
شانزده سالش
بود و
جوانترین و
اولین شهید
این جنبش سبز
است زیرا قبل
از دستور
شلیک سپاه به
مردم میثم
کشته شده و در
آن روزی که
آقای احمدی
نژاد آمده
بود جشن
بگیرد میثم
کشته شد. آن
روز میثم با
دوستش بود و
یکی که دیده
بود مردم را
با باتوم می
زنند در خانه
اش را باز
کرده بود
دوست میثم به
آن خانه پناه
می برد و میثم
جا می ماند. مشکل
این است که
اصلا نمی
دانم چرا بچه
ام کشته شده
است من نه همه
می خواهند
بدانند بچه
هایشان چرا
کشته شده
اند؟"
طبست
امامی مادر
میثم به
دشواری قادر
است صحبت کند
و با بغض و
لرزشی در
صدایش می
گوید: "نبود
میثم مریضم
کرده است هر
روز می روم
جاییکه می
خوابید و
آرام آرام
گریه می کنم. میثم
بچه آخرمان
بود خیلی
دوستش داشتم
و خیلی دلسوز
بود. اینقدر
این بچه مهربان
و دلسوز بود که
حتی کسی می
گفت شلوار
ندارم
شلوارش را می
آورد و می داد...
هنوز مرگش را
باور ندارم
گاهی به در
خیره می شوم و
منتظرم تا از
در وارد شود. برادرم
هم در سال 65 در
جبهه های جنگ
تحمیلی هشت
ساله بشهادت
رسید و می
دانم که او را
دشمن کشت اما
الان پسرم را
نمی دانم چرا کشتند..."(
به علت گریه
قادر به
ادامه صحبت
نبود)
اصغر
عبادی با
اشاره به
دلتنگی ها
اعضای خانواده
برای میثم
ادامه می دهد:
"یک روز در
هیئت محله،
دوست های
میثم عکسش را
در هیئت
چسبانده
بودند بعد
چند روز که
مادر میثم
دوباره می
رود آنجا و می
بیند که عکس
میثم به
دیوار نیست،
نزدیک بود
سکته کند و
خانمهای محل
به او رسیدند
تا حال خودش
را پیدا کند. واقعا
سخت است... الان
یکی از
خواهرهای
میثم از درد
کشته شدن او
حالش بشدت بد
است و هر روز
نوحه می
گذارد و گریه
می کند. او
عصای دست ما
بود خیلی
دلسوز بود و
حتی زمانیکه
مشکلات مالی
زیادی
داشتیم میثم
درسش را رها
کرد و
کار می کرد
تا کمک خرج ما
باشد..."
گفتنی
است، خانم
زهرا رهنورد
همسر میر
حسین موسوی
پیش از این
حصر در
دیداری با
خانواده شهید
میثم عبادی،
گفته بود: "در
خانه میثم
عبادی،
دنیای بزرگ و
باشکوه میثم
تجلی پیدا میکند؛
دنیایی که
فقر ظاهری
خانه را
کاملا باشکوه
میسازد و
معرکهای
برپا میدارد.
زیرا این
کارگر ۱۶
ساله با
آرمانهای
بلندش به
شهدای حق
پیوسته است. شهادت
میثم نشان میدهد
که جنبش سبز
نه فقط جنبشی
روشنفکری و
دانشگاهی
است، بلکه
جنبشی سرشار
از حضور
کارگران سرافرازی
چون میثم، در
کنار
معلمان،
زنان و دانشجویان
است. این
جریان آزادیآفرین
به تمام معنا مردمی،
آزادیخواهانه
و دمکراسیطلبانه
است که همه
اقشار و
طبقات، با هر
فکر و اندیشهای،
در آن
فکورانه و
فداکارانه
شرکت دارند."
پدر
این شهید سبز
با اشاره به
آن دیدار
بیان می کند: "هنوز
آن دیدار را
بیاد دارم و
الان هم از
آنها می آیند
و به ما سر می
زنند و از ما
دلجویی می
کنند و
تنهایمان
نمی گذارند،
اما از طرف
حکومت کسی
نمی آید به ما
سر بزند. هیچکس
هم به ما سر
نمی زند که
بگوید آقا
هفده سال
برای این
مملکت خدمت
کردی و حالا
فرزندش کشته
شد و دلجویی
کند، هیچ! من
دیگر هیچ
درخواستی از
مسئولین
ندارم فقط می
خواهم از قاتلش
بپرسم چطور
دلت آمد به
روی بچه
شانزده ساله
شلیک کنی و
چرا آخر چرا؟
این بچه چه
ضرری به کسی
زده بود؟
اصلا شمر هم
با امام حسین
اینکار را
نکرد که با
بچه من کردند. اما
بدانند حساب
و کتابی هست و
حتما جواب
خواهند داد."
همچنین
در حالیکه
خبرگزاری
های داخلی از
زبان
خانواده این
شهید سبز
دروغ هایی را
انتشار دادند
اما اصغر
عبادی این
اظهارات را
انکار کرده و
نسبت به
اینگونه
رفتارهای
غیر اخلاقی و دروغ
پراکنی ها
ابراز
انزجار می
کند.
پدر
میثم عبادی
در این خصوص
می گوید: "الان
از رسانه های
ملی و داخل می
آیند و اعصابمان
را خرد می
کنند و مزاحم
می شوند و من
هم می گویم دیگر
سراغ ما
نیایید،
برای اینکه
دروغ می
نویسند. یکبار
به دروغ از
زبان من
نوشته بودند
که قاتل بچه
من آقایان
موسوی و
کروبی است که
از خودشان
این حرفها را
نوشته بودند
و از آن موقع
ازشان بدم
آمد و دیگر
جوابشان را
نمی دهم."
منبع:
جرس
* * *
تاریخ
انتشار: ۲۸
اردیبهشت ۱۳۹۰
ضارب میثم
عبادی آزاد
شده است
جرس:
همان زمان که
میثم کشته شد
یک بسیجی را
به عنوان
ضاربش
دستگیر
کردند و هفت
هشت ماهی هم
زندان بود
اما آزادش
کردند. وقتی
قاتل را آزاد
می کنند،
دیگر چه
انتظاری می
توانیم
داشته باشیم .
با
وجود گذشت
نزدیک به
دوسال از
شهادت میثم
عبادی،
جوانترین
شهید جنبش
سبز که ۲۴
خرداد ماه
سال ۸۸ در یکی
از تجمع های
اعتراضی پس
از انتخابات
به شهادت
رسید، هنوز
خانواده وی
درباره
پرونده کشته
شدن او به هیچ
نتیجه ای
نرسیده اند . هربار
پرونده این
شهید به شعبه
جدیدی از
دادسرای
جنایی منتقل
می شود اما
مسوولان
تاکنون برای
رسیدگی
قضایی به این
پرونده و
معرفی ضارب
او هیچ
اقدامی
نکرده اند .
کلمه
درباره
آخرین وضعیت
پرونده این
شهید جنبش
سبز با اصغر
عبادی، پدر
میثم
گفتگویی در
خانه کوچک
شان در شهرک
کیانشهر
تهران انجام
داده .خانه ای
که در هر گوشه
اش عکس میثم
به دیوار است . نوجوانی
۱۶ ساله که در
عکسهایش حتی
کمتر از این
سن به نظر می
رسد میثم
عبادی، ۲۴ خرداد
ماه سال ۸۸
مورد اصابت
گلوله قرار
گرفت ،میثم
کارگری بود
که برای کمک
به خانواده
اش از چهارده
سالگی در یک
کارگاه
خیاطی کار می
کرد، این
روزها و بعد
از گذشت دو
سال هنوز
خانواده
میثم با لباس مشکی
بر تن
ناباورانه
به سوگ این
جوان نشسته
اند.
آقای
عبادی ! از
آخرین پی
گیریهایتان
بگویید؟ آیا
ضارب یا ضاربان
میثم
سرانجام
معرفی و
مجازات شدند
؟
هیمن
چند روز پیش
برای پی گیری
پرونده به
دادگاه
جنایی
مراجعه کردم. پرونده
کشته شدن
میثم بازهم
به شعبه
جدیدی منتقل
شده است. این
بار گفتند
پرونده را به
شعبه سه
دادگاه جنایی
فرستاده اند
، یعنی شعبه
سوم بازپرسی
ویژه قتل .
مسوولان
این شعبه
درباره
آخرین وضع
پرونده به
شما چه گفتند
؟
راستش
هیچی. من
متوجه شده ام
که آنها نمی
خواهند قاتل
را مجازات یا
معرفی کنند. همان
زمان که میثم
کشته شد یک
بسیجی را به
عنوان ضاربش
دستگیر کردند
و هفت هشت
ماهی هم
زندان بود
اما آزادش
کردند. وقتی
قاتل را آزاد
می کنند،
دیگر چه
انتظاری می
توانیم
داشته باشیم .الان
به من می
گویند
پرونده
پسرتان را
آگاهی به ما
ارجاع نمی
دهد و گفتند
خودت برو و
پرونده را
بیاور. وقتی
به آنجا هم
مراجعه کردم
گفتند
پرونده را به
شما نمی دهیم
قاضی خودش
باید پرونده
را بخواهد ،.یعنی
مدام ما را به
جاهای مختلف
می فرستند
این بار حتی
در دادگاه داد
و فریاد کردم
و خواستم
پاسخم را
بدهند ولی الان
دیگر می دانم
قصد رسیدگی
به این
پرونده ها را
ندارند .
آقای
عبادی شما چه
خواسته ای از
مسوولان
قضایی دارید
؟
ما
فقط یک
درخواست
داریم
بفهمیم قاتل
پسرم کیست؟
باید آنها
قاتل را به ما
معرفی کنند
ما باید
بالاخره
بدانیم چه
کسی این بچه
را کشته است
بسیج ، سپاه
ما به عنوان
خانواده این
حق را نداریم
یعنی ؟ اما
فعلا که ما را
مدام سر می
دوانند .
ضمن
صحبت هایتان
گفتید
ابتدای
شهادت میثم
کسی را به
عنوان قاتلش
دستگیر و بعد
آزاد کردند این
فرد چه کسی
بود ؟
به
ما گفتند که
یک بسیجی را
به نام محمد
دستگیر کرده
اند و او ضارب
میثم است و
گلوله را
مستقیم به
شکم پسرم
شلیک کرده ،
چند ماهی هم
نگهش داشتند
اما بعد
رهایش کردند .ما
هیچ وقت
نفهمیدیم
چرا آزادش
کردند و اصلا
چه شد؟ آن
موقع ها
پرونده در
شعبه یک
بازپرسی بود
و قاضی
پرونده هم
کسی به نام
شاملو بود و
انصافا قاضی
خوبی هم بود
اما او از
آنجا رفت یا
نمی دانم
برکنارش
کردند بعد هم
که همان محمد
بیسجی را
آزاد کردند .این
قاضی چند بار
به من گفت
وقتی که پسر ۱۵
ساله اینجا
به من دستور
می دهد چه کنم
؟ منظورش
همین بسیجی
ها بودند .به
هر جا می روم
به من می
گویند دولت
باید بخواهد
به این مساله
رسیدگی کند
چون دولت
مقصر بوده
است. پسر من در
خیابان
گلوله خورده
و این دستور
توسط دولت
صادر شده است .
وکیل
پرونده تان
چه اقدام
هایی دراین
زمینه کرده
است ؟
وکیل
مان خانم
نسرین ستوده
هم ماه هاست
بازداشت شده
و در زندان
است. یک ماهی
می شد که
وکالت این
پرونده را
پذیرفته
بودند که
دستگیر و
زندانی شدند. ایشان
پی گیری
پرونده میثم
را آغاز کرده
بودند که
بازداشت شان
مانع انجام
فعالیتهای
بیشتر شد .ما
الان نگران
ایشان هم هستیم
.می دانیم
همین فعالیت
برای ما و
امثال ما
موجب
بازداشت
ایشان شده
است و اکنون
فرزندان
کوچک شان ماه
هاست
مادرشان را
ندیده اند از
این بابت هم
واقعا
ناراحتیم . ولی
مگر پسر ۱۶
ساله من چه
گناهی کرده
بود ؟ فعلا هم
که وکیلی نداریم
.
آقای
عبادی هنوز
بعد از گذشت
دو سال سیاه
پوشیده اید و
داغدارید در
این مدت بر
شما چه گذشته است
؟
باور
کنید ما هنوز
بعد از دو سال
داغداریم و این
داغ برایمان
تازه است. اصلا
نمی توانم
نحوه کشته شدن
پسرم را
فراموش کنم،
پسر من به
خیابان رفت و
به خاطر
اعتراض به یک
بسیجی که
مردم را کتک می
زد کشته شد. من
و مادرش چطور
می توانیم
این مساله را
قبول کنیم .هنوز
وقتی به بهشت
زهرا می رویم
ناباورانه
به قبرش خیره
می شویم و می
پرسیم آخر
چرا ؟ کسی هم
نیست که پاسخ ما
را بدهد ؟
میثم
در کدام قطعه
به خاک سپرده
شده است ؟
قطعه
۲۵۶ ردیف ۱۳۱
شماره ۳۱ هر
هفته هنوز به
بهشت زهرا می
رویم .
از
نهادهای
دولتی کسی به
سراغ شما
نیامده است ؟
خیر
همان ابتدا
یک بار از
هلال احمر
آمدند و یک
بار هم از
بنیاد شهید و
کارت
خانواده
شهید به ما دادند.
کارتی که نمی
دانم باید با
آن چه کنم،
پسر من کشته
شده است و من
می خواهم
قاتلش را به
ما معرفی
کنند پسر من
به درد خدا
نرفته بلکه
در خیابان و
در روز روشن
گلوله خورده
است .
منبع:
جرس
_________________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|