مصباح
یزدی، پدر
معنوی یا
رهبر در
سایه؟
محمدتقی
مصباح یزدی
ظاهرا جایی
در سیاست
سخت افزاری
ایران ندارد.
این روحانی ۷۷
ساله مدیریت
موسسهای
آموزشی و
پژوهشی
را
در قم عهده دار است.
او حتی در
هیأت رییسه
مجلس خبرگان
رهبری
هم
نیست. مصباح
یزدی بیآنکه
جایگاه حقوقی
ویژهای
داشته باشد،
اگر نه مهمترین، دست
کم یکی از
موثرترین
شخصیتهای
ایدئولوژیک
جمهوری
اسلامی است.
اینگونه،
سخنان جدید و
ستایش هفته
اخیر او از
سیدحسن
نصرالله
معنادارتر
میشود: «من
با محبت سید
حسن
نصرالله، به
خدا تقرب میجویم
و امیدوارم
این حب، سبب
نجات من
در
روز قیامت
باشد».
این
سخنان را کسی
میگوید که
رهبر جمهوری
اسلامی در
موردش گفته
است: «بنده
نزدیک
به
چهل سال است
که جناب آقای
مصباح را می
شناسم و به
ایشان به
عنوان یک
فقیه،
فیلسوف،
متفکر و
صاحبنظر در
مسائل اساسی
اسلام ارادت
قلبی دارم.
اگر خداوند
متعال
به
نسل کنونی ما
این توفیق را
نداد که از
شخصیتهایی
مانند علامه
طباطبایی و
شهید مطهری
استفاده
کند، اما به
لطف خدا این
شخصیت عزیز و
عظیم القدر،
خلاء آن
عزیزان را در
زمان ما پر میکند».
در
اوج فشارهای
غرب علیه
ایران و در
شرایطی که
نسبت حاکمیت
سیاسی
جمهوری اسلامی و
حزب الله
لبنان
نیازمند هیچ
توضیحی
نیست، آقای
مصباح یزدی،
آن که رهبر
جمهوری
اسلامی
«عقبه تئوریک
نظام»اش می
خواند،
تاکید می کند:
«این سلسله
ولایت، یعنی
ولایت
خدا
در درجه اول،
ولایت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
در درجه دوم،
ولایت ائمه (ع) علیهمالسلام
در درجه سوم،
ولایت نائب
امام در این
عصر (حضرت آیتالله
خامنهای اداماللهظله)
و ولایت ولیاش
سید حسن
نصرالله بر
همه ما واجب
است».
بهار عربی
به سوریه
رسیده،
خشونت و
سرکوب خونین
رژیم اسد
علیه
معترضان
سوری ادامه
دارد،
حمایت
نصرالله از
حاکمیت
سیاسی کنونی
سوریه
برجسته و
عریان است؛ و
در این وضع و هنگامه،
مصباح یزدی
ولایت
نصرالله را
بر خود و
همفکرانش
واجب توصیف
می کند.
مصباح
یزدی در کجای
سیاست ورزی
ایران امروز
ایستاده
است؟
به
جرات میتوان
مصباح یزدی
را پدر معنوی
راستهای
ایران خواند.
چه محافظهکاران میانه
و چه اقتدارگرایان
رادیکال، به
شکلی
معنادار دیدگاههای
مصباح یزدی
در مورد
ولایت
مطلقه فقیه و
حکومت
اسلامی و
مخالفت با دموکراسی
و علوم
انسانی را در
دستور
کار
قرار دادهاند.
استیلای
نظری و سیطره
باورها و
دیدگاههای
مصباح بر مهمترین مراکز
قدرت در
جمهوری
اسلامی، غیرقابل
انکار است.
اگر
زمانی (در
انتخابات
ریاست
جمهوری ۱۳۸۴)،
آقای مصباح
یکی از دلایل
مهم پیروزی محمود
احمدینژاد
بود؛ حالا در
میانه راه
دومین دوره
ریاست
جمهوری آقای
احمدینژاد، او
یکی از مهمترین
عوامل تضعیف
جایگاه رییس
قوه مجریه در
حاکمیت
سیاسی است.
آقای
مصباح یزدی
مدتهاست
تعارف را در
ارزیابی اسفندیار
رحیم مشایی،
کنار گذاشته است.
خردادماه
گذشته بود که
در جمع گروهی
از اعضای
ارشد سپاه
پاسداران
گفت که
نزدیکان
احمدینژاد
با «حیله»
ارتباط با
امام زمان،
نخواهند توانست
«در برابر
اراده
الهی
کاری را به
ثمر برسانند و
از این رو این
آشغالها
هیچ کاری نمیتوانند بکنند.»
آقای
مشایی اما از
نظر آقای
احمدینژاد،
سیمایی به کل
متفاوت دارد: «۲۵ سال
است که مشایی
را می شناسم و
در این مدت
نماز شبش ترک
نشده، او
همچون شهید
بهشتی مظلوم است
و شک ندارم
خداوند مزد
مظلومیت او
را طوری خواهد
داد که همه
متحیر
خواهند شد». این را
آقای احمدی
نژاد مهرماه
گذشته در جمع
استانداران
گفت.
اما
آقای مصباح
میگوید:
«وقتی ایران
را به جای
اسلام میگذارند
و صریحا
میگویند
که دوران
اسلامگرایی
گذشته است،
حتی اگر توبه
هم بکنند
اطمینان به
برگشتن
آنها
پیدا نمیکنیم
و نمیتوانیم
به آنها
اعتماد کنیم».
و
این چنین است
که مرزهای
میان آقای
مصباح و آقای
احمدی نژاد،
برجستهتر میشوند.
جبهه
پایداری از
همین زاویه
گرد آقای مصباح
یزدی سامان
مییابد.
وزرای
مستعفی
و معزول
احمدینژاد
و همراهان
دیروز و
منتقدان
امروز رییس قوه
مجریه
جمهوری
اسلامی،
حالا
پیرامون
آقای مصباح
را گرفتهاند.
گرداگرد
آقای مصباح
یزدی و البته
در برابر
محمدرضا
مهدوی کنی و
محمد یزدی و
یاران اصولگرای
ایشان.
این
روایت آقای
مصباح یزدی
از اهداف شکل
گیری جبهه
پایداری است:
مبارزه با فتنهجویان،
مبارزه با خط
انحرافی و
طرفداری
مطلق از
ولایت فقیه.
مصباح
و ولایت
مطلقه فقیه
آقای
مصباح یزدی
که ابایی
ندارد پیش
چشم ناظران
حیران و
دوربینها،
به پای رهبر جمهوری
اسلامی
بیافتد،
البته در
توصیف جایگاه
ولایت مطلقه
فقیه هم سنگ
تمام میگذارد:
«اطاعت از ولی
فقیه مثل
اطاعت امام
معصوم واجب
است».
آقای
مصباح یزدی
تصریحات
دیگری نیز
دارد؛ از این
دست که «امروز
نماد اسلام
شخص مقام
معظم رهبری
است».
او
حتی چندی پیش
تاکید کرد:
«بنده برای هر
مسئلهای
سوگند نمیخورم،
ولی با این حال؛
به خدا قسم، من
نعمتی به
عظمت نعمت
وجودی مقام
معظم رهبری در
میان خود
ندیدهام».
مصباح
یزدی، این
سخنان را در
دیدار
مسئولان و فرماندهان
سپاه
پاسداران
بیان کرد؛ او
با اشاره به
«ضرورت اطاعت
از ولایت
فقیه به عنوان
نائب امام
زمان» افزود:
«تقوا،
روشنبینی،
بزرگواری،
دوراندیشی،
حکمت و... از
جمله صفاتی
است که
خداوند همه
را یک جا
در وجود مقام
معظم رهبری
قرار داده
است».
این
تنها
اظهارنظر
آقای مصباح
یزدی در جمع
نیروهای
نظامی و شبه
نظامی
جمهوری
اسلامی
نیست. دوازده
ماه سال
آکنده است از
سخنرانیهای
آقای مصباح
در جمع اعضای سپاه
و بسیج. چنانکه
آذرماه جاری
در همایش «پیشکسوتان
سپاه علی بن
ابیطالب
قم» سخن
گفت؛ و
ازجمله گفت:
«نسل جوان
کشور به خاطر نداشتن
ارتباط
مستقیم با
حوادث
انقلاب
و عدم حضور در
آن صحنهها
نیاز به
راهنمایی و
دستگیری
بزرگان و پیشکسوتان انقلاب
دارند تا
مبادا فریب
دشمن و عوامل
نفوذی آنها
را خورده و
خدای ناکرده
بر سر ارزشهای
انقلاب
معامله کنند».
آنکه
پس از دوم
خرداد ۱۳۷۶ و در
اوج اصلاحات
محمد خاتمی و
گفتمان توام
با مدارا
و
تسامح و
تساهل وی، در
خطبههای
نماز جمعه
پایتخت از
ضرورت اجرای
احکام شریعت،
ولو با
خشونت میگفت،
همچنان
مهمترین صدا
در تئوریزه
کردن حکومت اسلامی
مبتنی بر
ولایت
مطلقه
فقیه و نیز
دفاع از
خشونت ورزی
دینی است.
سه
ماه پیش بود
که او بار
دیگر
خواستار
اجرای «احکام
الهی» شد و
تاکید کرد که «خداوند
تنها ارحم
الراحمین
نیست بلکه
انتقام
گیرنده نیز
میباشد».
آقای
مصباح یزدی
در دفتر رهبر
جمهوری
اسلامی در قم همچنین
گفت: «مومن
نباید نسبت به
کسانی که فسق
و گناه
کارشان است و
بنای مخالفت
با ارزشهای
اسلامی
دارند رأفت و مهربانی
نشان دهند
بلکه باید در
برابر آنها خشمگین
شد و از ته دل
با آنان
دشمنی
کرد».
از
همین زاویه،
این اظهارنظر
او پس از
حوادث
عاشورای ۱۳۸۸
اهمیت مییابد
و معنادار
میشود: «این
جریانات
اخیر جز
سیاهی رنگی
باقی نگذاشته
است و بالاتر
از سیاهی
هم رنگی نیست».
یک
وجه قابل
تأمل دیگر در
مورد مصباح،
مخاطبان
اصلی سخنان
اوست. او
مهمترین و اصلی
ترین مرجع
ایدئولوژیک
و سخنران و
مدرس
نیروهای
ارشد سپاه
پاسداران و
بسیج محسوب
میشود. با
توجه به
استیلای این
نهادهای
نظامی و شبه
نظامی در
ساختار
سیاسی
قدرت
در جمهوری
اسلامی،
پیامدها و
تبلور عینی
دیدگاههای
آقای مصباح
یزدی نیز
مهمتر
میشود.
رهبر
در سایه؟
آلترناتیو
رهبر کنونی
جمهوری
اسلامی
کیست؟
آلترناتیو
مصباح یزدی
چطور؟
هیچیک
از شخصیتهای
حوزوی
جمهوری
اسلامی، از
جذابیت و
جایگاه آقای
مصباح یزدی برخوردار
نیستند. نه
محمدرضا
مهدوی کنی که
بر صدر مجلس
خبرگان
رهبری تکیه
زده و شخص
اول
جامعه
روحانیت
مبارز است، و
نه محمد یزدی که
دبیری جامعه
مدرسین حوزه
علمیه قم
را
برعهده دارد.
به طریق
اولی،
سیدمحمود
هاشمی
شاهرودی،
نایب رییس
مجلس خبرگان
و رییس
سابق قوه
قضاییه نیز
فاقد این
جایگاه است.
آقای
مصباح یزدی
بیشترین
حامی و همراه
نظامی و
امنیتی را
گرد آورده
است. نیمنگاهی
به ترکیب
چهرههای
سیاسی که در
جبهه
پایداری
همراهاش
شده اند (از
روح الله
حسینیان و
مرتضی
آقاتهرانی
تا غلامحسین
الهام و صادق
محصولی و
حمید رسایی) و نیز
توجه به
شیفتگان
اصلی سخنان
وی در سپاه و بسیج،
نشان میدهد
که آقای
مصباح یزدی چگونه
و در چه سطحی
در متن
جمهوری
اسلامی ریشه
دوانده است.
ایده و پروژهی
او (یعنی
حکومت
اسلامی) و
مخالفت صریحاش
با لوازم
دموکراسی،
ساختار
سیاسی جدید
(در حال
تکوین)
جمهوری
اسلامی را
بیش از پیش
معنادار میکند.
در
روزهایی که
قریب به
اتفاق
روحانیان
سیاسی فعال
در روند
انقلاب
اسلامی، از حاکمیت
کنار رفتهاند،
مصباح یزدی
که پیش از
انقلاب
کنشگر معترض
و انقلابی محسوب نمیشد،
«جبهه
پایداری»
سامان داده و
بهمثابه
«رهبر» در سایه
در جمهوری
اسلامی،
ایدهها
و پروژههای
خود را تعقیب
میکند.
تاکیدات
پدر معنوی
راستهای
ایران بر
ضرورت تبعیت
از ولایت
مطلقه فقیه،
تنها نگاهی
ایدئولوژیک
را بازتاب میدهد
یا پروژهای
سیاسی را نیز
آشکار
میکند؟
بی بی
سی، مرتضی
کاظمیان
_________________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|