نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏شنبه‏، 2011‏/11‏/26

66

 

 

تحریم آری یا نه؟

مهدی حبیبی

 

این روزها مطالب فراوانی در دفاع از اعمال تحریم علیه ایران و اینکه تحریم ها (به فرض رعایت پاره ای موارد) می توانند موثر واقع شده و به تضعیف حکومت اقتدارگرا و تقویت نیروهای دمکراسی خواه منجر شوند، نوشته می شود. سعی می کنم در حد فهم خود به این سوالات پاسخ دهم که اولا چرا حاکمیت در ایران به دنبال دستیابی به انرژی هسته ای است و ثانیا آیا اعمال تحریم ها به روند دموکراتیزاسیون در ایران کمک می کند یا نه؟ آیا اعمال تحریم ها به یک فشار سیاسی در داخل علیه حکومت منجر می شود؟

 

هژمونی سیاست ایران مدتهاست با کسانی است که با الگو برداری از کره شمالی اعتقاد دارند برای بقای حکومت باید با دستیابی به یک قدرت دوپینگ گونه، امکان حمله خارجی را منتفی ساخت و در داخل نیز با سرکوب شدید هر گونه مخالفت، امکان تغییر را سلب نمود. این سیاست در شرایط کنونی با ریزش شدید پایگاه اجتماعی حکومت، از سوی حامیان آن با جدیت بیشتری دنبال می شود. مدافعان این تحلیل معتقدند که در صورت دستیابی به بمب اتم، دنیا در مقابل سرکوب داخلی نیز واکنشی نشان نمی دهد.

اگر این تحلیل را بپذیریم، باید به دنبال راهکار مناسبی باشیم که این امکان را از حکومت ایران سلب کند. یعنی هر گونه فشار در این جهت باشد که حکومت در ایران یا تغییر کند یا تغییر رفتار اساسی دهد. شرایط حکومت ایران به گونه ای است که تغییر رفتار با تغییر حکومت گره خورده است.

اگر هدف تحریم ها جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی بوده است، به نظر من در این خصوص توفیقی به دست نیامده است و ایران توانسته با دور زدن تحریم ها و از بازار سیاه ولو با هزینه های گزاف احتیاجات خود را تامین کند. این انتظار که تمام دنیا اخلاقی و مسئولانه رفتار کند و از فروش این گونه تجهیزات به ایران جلوگیری کند، غیر واقع بینانه است. کسب سود و نحوه بالانس قدرت در معادلات جهانی این انگیزه را به رقبای آمریکا می دهد که با ایران معاملات پشت پرده داشته باشند. اظهار نظر مقامات امریکایی در خصوص اتمی شدن ایران گر چه می تواند یک بازی تبلیغاتی برای بزرگنمایی خطر ایران در سطح جامعه جهانی باشد ولی این حقیقت تلخ را نیز در دل خود نهفته دارد که علیرغم اعمال تحریم ها، ایران به سلاح اتمی نزدیک شده است. یعنی در واقع اعمال تحریم ها نه تنها به جلوگیری از دستیابی حکومت به بمب اتم منجر نشده بلکه رفتار وحشیانه حکومت در برخورد با مخالفان و نقض گسترده آزادی ها در ایران به فراموشی سپرده شده است.

تحریم های اقتصادی با توجه به ساختار حکومت ایران و نقش گسترده دولت در اقتصاد و برخورداری حکومت از درآمد بادآورده نفت، مطلقاً به نفع فرایند دمکراتیزاسیون نیست و اتفاقاً طی این سالها به تقویت نظام توتالیتر موجود منجر شده است. با اعمال تحریم ها بخش خصوصی در ایران به مرز ورشکستگی رسیده و نقش دولت در اقتصاد با تشکیل شبکه های اقتصادی غیر شفاف که عمدتاً در اختیار بخش امنیتی حکومت هستند، بیشتر شده است. این شبکه ها به خوبی توانسته اند با دور زدن تحریم ها، تقریباً نیازهای آنی جامعه را رفع کنند و به نظر می رسد این کار را تا آخر ادامه خواهند داد. گر چه این عمل باعث هزینه هایی شده که تاوان آن را نه حکومت غیر مسئول موجود که اقتصاد ملی ما می پردازد. بازار ایران در شرایط کنونی به یک بازار بسیار مطلوب برای کشورهایی نظیر چین تبدیل شده (که بحث نوع تعامل چین با آمریکا و نحوه بالانس معادلات جهانی بحث مفصلی است) و این کشورها برای حفظ بازار انحصاری ایران با اقتدارگرایان همراهی می کنند.

درست است که قبلا نیز ما یک بخش خصوصی قوی نداشتیم ولی یک بخش خصوصی نیم بند و ضعیف بود که می توانست قوی تر شود اما از بین رفت. شرکت های خارجی معتبر از ایران رفتند ولی به جای آنها شرکت های چینی و ... آمدند که با شرکت های وابسته به سپاه کنسرسیوم پروژها را تشکیل می دهند.

طبقه متوسط جامعه مهمترین پایگاه دموکراسی است که با اعمال تحریم ها و بد شدن اوضاع اقتصادی، هر روز از ضخامت این طبقه در ایران کم می شود و لایه فقرا افزایش ضخامت می یابد.

از طرفی اعمال تحریم به هیچ عنوان حتی باعث قدرتمندی نیروهای میانه رو داخل حکومت نشده و نمی شود. حکومت بقای خود را در وجود بحران می بیند و اتفاقا از آن استقبال می کند و در بسیاری مواقع نیز ناکارآمدی خود را با آن توجیه می کند.

من مطلقاً با تحریم اقتصادی موافق نیستم و فکر می کنم در هر شرایطی بیش از آنکه به تضعیف حکومت اقتدارگرا منجر شود، به نابودی اقتصاد ملی منجر خواهد شد. به جای اعمال تحریم، فشار جامعه جهانی باید بر موضوعاتی نظیر حقوق بشر و دموکراسی متمرکز شود. تحریم های سیاسی بسیار اثر گذار هستند و حکومت دیگر توان دور زدن این گونه تحریم ها را ندارد. باید جامعه جهانی بفهمد که صرفا با جلوگیری از دستیابی حکومت به سلاح اتمی از خطرات بالقوه آن نکاسته است. باید بفهمد که شاه کلید رفع دغدغه ها صرفا روی کار آمدن یک دولت دمکراتیک در ایران است.

در حال حاضر علیرغم اعمال تحریم های اقتصادی، ایران تقریباً با تمام دنیا روابط دیپلماتیک دارد. آمریکا که رهبری جامعه جهانی در اعمال تحریم ها را دارد، هر روز در این خصوص موضع می گیرد ولی در جریان اعتراضات پس از انتخابات عملا آقای اوباما سکوت کرد. به نظر من اعمال تحریم های سیاسی و تغییر گرانیگاه فشار جامعه جهانی از بحث هسته ای به حقوق بشر و دموکراسی در ایران روش بسیار تاثیر گذاری است که عارضه منفی ندارد. فراموش نکنیم که حکومت با اتکا به بحث هسته ای و تحریم های اعمال شده، تا حدودی توانسته با تبلیغات بسیار زیاد، دستیابی به انرژی هسته ای را به عنوان یک افتخار ملی مطرح  و با مظلوم نمایی، احساسات میهن پرستانه بخشی از جامعه ایران را تحریک کند.

بدیهی است مراد از تحریم سیاسی، قطع کامل روابط سیاسی و رها کردن ایران به حال خود نیست بلکه استفاده موثر و کارآمد از نهادهای بین المللی در جهت مقابله با حکومت موجود و همراهی با جریان دمکراسی خواه ایران است.

مراد از تحریم های سیاسی که معتقدم حاکمیت ایران را فلج خواهد کرد اقداماتی است نظیر: فراخوانی سفرا و کاهش سطح روابط، جلوگیری از پیوستن ایران به کنوانسیون‌ها و سازمان‌های بین‌المللی ، لغو هر نوع میزبانی سیاسی در ایران، قطع کمک‌های جهانی نظیر وام‌ها و اعتبارات جهانی، قطع ارتباط شبکه های ماهواره ای ایران با دنیا، عدم دعوت ایران به جلسات و مجامع بین المللی و بی اعتنایی به دولت ایران، عدم صدور روادید برای وابستگان حکومت و اقداماتی از این گونه است که منجر به انزوای سیاسی دولت می شود و عوارض منفی چندانی بر مردم وارد نمی کند.

از طرف دیگر تغییر ثقل فشار جامعه جهانی از بحث هسته ای به حقوق بشر و حق حاکمیت مردم ایران، خود مشوقی برای مردم ایران در تلاش های دمکراسی خواهانه خواهد بود. به طور حتم این که خواست ایرانیان مورد توجه جدی جامعه جهانی قرار گیرد تاثیر بسیاری بر ثمر بخشی تلاش های آزادی خواهانه خواهد داشت.

خشونت در رفتار حاکمیت نیز تابع احساس خطر از اوج گیری مبارزات مردمی است و به طور حتم سطح و میزان اعمال آن از سوی حاکمیت تابع عوامل متعددی است که یکی از مهمترین آنها توجه جامعه جهانی است که در حال حاضر خود را درگیر بحث های فرسایشی با ایران در زمینه انرژی هسته ای کرده است.

منافع حکومت و منافع مردم در ایران دو پدیده کاملا جدا هستند. تحریم های نابخردانه در سالیان اخیر از یک طرف منافع مردم را به خطر انداخته است و از طرف دیگر حکومت را خشن تر کرده و تلخی ماجرا این است که رفتار غیر انسانی حکومت در برخورد با مخالفان در سایه بحث هسته ای به فراموشی سپرده شده است. موضع گیری مذبذبانه اوباما در جریان حوادث پس از انتخابات ایران نشان دهنده این واقعیت است که نفض حقوق بشر در ایران به فراموشی سپرده شده است.

در خصوص اعمال آنچه که از سوی عده ای تحت عنوان تحریم اقتصادی هدفمند دفاع می نامند، باید چند سوال واضح طرح کرد و به آنها پاسخ داد. هدف از تحریم اقتصادی چیست؟ تحریم حکومت است یا تحریم مردم؟ با اعمال تحریم حکومت بیشتر آسیب می بیند یا مردم و اقتصاد ملی؟ دستاورد مثبت اعمال تحریم تا الان چه بوده است؟

با اعمال تحریم اقتصادی طبیعی است که حکومت هم با محدودیت هایی مواجه می شود ولی نسبت تاثیر پذیری آن قابل مقایسه با اقتصاد ملی و به تبع آن مردم نیست. هیچ پزشکی نمی تواند برای درمان سرطان دارویی را تجویز کند که نوعی دیگر از سرطان را حادث کند. ضمن اینکه حکومتی از آسیب های تحریم نگران می شود که یک حکومت مسوول و پاسخگو باشد.

حکومت با تباه کردن اقتصاد ملی و چوب حراج زدن به منافع ملی توانسته تا حد بسیار زیادی اثرات تحریم ها را خنثی کند. این نوع مواجه حکومت را فقط نخبگان متوجه می شوند و ممکن است عوام جامعه متوجه نشوند. از طرف دیگر گروه های امنیتی با سوء استفاده از تحریم ها به سود های هنگفتی دست یافته اند که اتفاقا این سود هنگفت بادآورده، انگیزه زیادی به آنها در مقابله با مردم و سرکوب حرکت های آزادی خواهانه می دهد. کسی که با رانت حکومت یک شبه به ثروتی افسانه ای دست پیدا کرده طبیعی است که برای بقای آن حکومت آدم می کشد.

از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد تحریم ها با شدت بیشتری علیه ایران اعمال شده است. در طی این مدت اعتراضات فراوانی هم در جامعه رخ داده است که مشهودترین آنها اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری بوده است. سوال من این است که اعمال تحریم ها چند درصد محرک این حرکات اعتراضی بوده است؟ اگر من بخواهم به این سوال پاسخ دهم می گویم چیزی نزدیک به صفر.

بررسی تاریخی اعمال تحریم ها هم نشان می دهد که از سال 1914 تا کنون 193 مورد تحریم اقتصادی اعمال شده که حدود هفتاد درصد آن موفق نبوده و سی درصد بقیه هم فقط نسبتا موفق بوده اند. تنها نمونه های موفق تاریخ تحریم های اقتصادی، تحریم های اعمال شده علیه رژیم نژاد پرست افریقای جنوبی و رژیم نژاد پرست رودزیا در کشور زیمباوه بوده اند. تازه در افریقای جنوبی این تحریم ها نبودند که باعث شدند یک حکومت سیاه پوست سر کار بیاید. ضمن این که توانایی حکومت فعلی ایران در مقابله با تحریم های اقتصادی با توجه به درآمد های کلان نفتی به هیچ عنوان قابل مقایسه با افریقای جنوبی آن زمان نیست. در همسایگی ما و در عراق دوره صدام حسین شدیدترین تحریم ها حتی علیه فروش نفت آن کشور صورت گرفت ولی دستاورد آن تغییر حکومت صدام حسین بود یا گرسنگی و بدبختی مردم عراق؟

من همانطور که اشاره کردم می پذیرم که حکومت هم در جریان اعمال تحریم با محدودیت هایی مواجه می شود اما بحث اصلی من نسبت تاثیر پذیری منافع ملی و مردم در مقابل منافع حکومت است.

اگر اقتصادی زیر زمینی است یا فاسد است یا رانتی است، این امر به هیچ فرد آزادی خواهی این مجوز را نمی دهد که به زیر زمینی شدن و رانتی شدن بیشتر این اقتصاد کمک کند. اعمال تحریم های اقتصادی طی این سالها به سلطه بیشتر بخش امنیتی بر اقتصاد منجر شده است و مزد بگیر شدن مردم در یک اقتصاد امنیتی و گره خوردن معیشت مردم با آن، امکان ریسک در چنین سیستمی از سوی مردم برای مقابله با آن را به شدت کاهش می دهد. پس نه فقط به ایجاد فشار سیاسی کمک نمی کند بلکه از قدرت آن نیز می کاهد.

من معتقدم که روزی می رسد که ایرانیان هم از نعمت آزادی برخوردار می شوند ولی نباید آن روز دیگر چیزی نمانده باشد که بتوان با آن ایران را ساخت. ایران آزاد ولی فقیر و کارتن خواب نیز تفاوت چندانی با شرایط موجود ندارد.

 

منبع: پیام دانشجو

_________________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است. 

 

 

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info