نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏جمعه‏، 2011‏/09‏/30

02

 

 

توهم تجزیه در آذربایجان

 

حرف آن عده قلیلی که سایر اقوام را دشمن مردم آذربایجان می داند در آذربایجان خریداری ندارد. حکومت اقتدارگرای مرکزی از نفرت پراکنی قومی و اختلاف افکنی بسیار استقبال می کند. برای یکبار هم که شده تاریخ را ورق بزنیم، مشروطه را مرور کنیم، جنگ تحمیلی را مرور کنیم. نقش آذربایجان را در دفاع از تمامیت ارضی ایران و در پیشبرد جنبش آزادی خواهی و دموکراسی خواهی مردم کشورمان ببینیم و صدای واقعی مردم آذربایجان را بشنویم.

 

سلمان سیما

 

متأسفانه هر زمانی که مردم آذربایجان دست به یک حرکت اعتراضی می زنند؛ صداهایی از گوشه و کنار هم نوا با کودتاچیان و مستبدین حاکم بر می خیزد تا اعتراض مردم آذربایجان را هر چقدر هم گسترده باشد کمرنگ جلوه داده و معترضین را به آن سوی مرزها متصل کند و مردم آذربایجان را در صدد تجزیه قسمتی از خاک ایران معرفی نموده و برچسب بزنند.

 

در این نوشتار جدای از آنکه تجزیه بخشی از خاک یک کشور از طرق مدنی و مسالمت آمیز توسط مردم آن منطقه را حق مردم آن ناحیه بدانیم یا ندانیم نخست به امکان تجزیه آذربایجان و سپس به علل و انگیزه های این اتهام زنی ها و عدم توجه کافی به مسأله آذربایجان می پردازیم.

 

بدبینانه ترین حالت ممکن را در نظر می گیریم و فرض می کنیم عده ای با نقشه قبلی و تحت حمایت های دو دولت ترکیه و آذربایجان می خواهند قسمتی از خاک ایران را جدا کنند؛ یا مستقلا آذربایجان جنوبی را تشکیل دهند و یا به یکی از دو کشور ترکیه و یا آذربایجان ضمیمه کنند.

 

آذربایجان را دقیقا از کدام نقطه ایران می خواهند جدا کنند؟ از تبریز؟ از زنجان؟ از قزوین؟ یا نکند از خود تهران؟ آیا با خود اندیشیده ایم؟ این امر چقدر امکان پذیر است؟

 

در استان آذربایجان غربی که هم وطنان کرد ما بخش قابل توجهی از ساکنین آن را تشکیل می دهند مرز جنوبی این جداسازی کجاست؟ تکلیف شهر هایی همچون سقز و مهاباد که هم وطنان ترک و کرد مان توأمان در آنجا زندگی می کنند چه می شود؟

 

تبریز به عنوان مهمترین شهر آذربایجان بیشترین صادرات را به استان تهران دارد. مراودات تجاری و اقتصادی استان آذربایجان شرقی با استان تهران بسیار گسترده است. شهر زنجان یکی از ترانزیتی ترین شهرهای کشور است و شاهراه های ارتباطی کشور از این شهر عبور می کند وسهم بسزایی از کالاهای صادراتی از نقاط مختلف کشور از این شهر عبور می کند.

 

هموطنان ترک بسیاری در استان تهران زندگانی می کنند. جمعیت زیادی از شهرک ها و شهر های اقماری حول پایتخت مثل: کرج، اسلام شهر، رباط کریم، ساوه، شهریار و ... را هم وطنان ترک مان تشکیل می دهند. اینان دانشگاه می روند. سر کار می روند و با مردم پایتخت و سایر نقاط کشور گره خورده اند. ترک ها در سر تا سر کشور پراکنده اند. بخش قابل توجهی از تجار بازار تهران را آذربایجانی ها تشکیل می دهند. در بسیاری از خانواده ها و خویشاوندانمان یا عروسی ترک و یا دامادی ترک داریم. فرزند حاصل از ازدواج یک ترک با یک غیر ترک در چه دسته بندی می گنجد؟ آذری است؟ ترک است؟ فارس است؟ دو نژاد دارد؟ آریایی است؟ یا اینکه نه؛ ایرانی است. نویسنده خود متولد شهر زنجان است و اقوام بسیاری در آنجا دارد. اگر روزی بنده برای دیدار اقوام خویش به زادگاهم بخواهم بروم جای پرداخت عوارض به دکه عوارضی واقع در آزاد راه تهران زنجان، باید گذرنامه و ویزای خود را نشان بدهم؟ زنان و مردانی که با هم ازدواج کرده اند و یکیشان ترک و دیگری غیر ترک است چطور؟ باید از هم طلاق بگیرند؟ باید بروند در آذربایجان زندگی کنند؟

 

از نظر مذهب نیز اکثر مردم استان های آذربایجان شیعه هستند و همان مذهبی را دارند که اکثر مردم ایران دارند. از نظر ادبیات و فرهنگ هم استاد شهریار، صائب تبریزی، حسین منزوی، استاد سلیم مؤذن زاده و بسیاری دیگر آثار زیادی به زبان فارسی دارند و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذری شعر گفته اند.

 

که این همه نشان از توجه به فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی در نزد ترک ها و مردم استان های آذربایجان دارد. همچنین در طول زمان بسیاری از لغات و واژه های ترکی به زبان و ادبیات فارسی و بسیاری از لغات فارسی به فرهنگ و زبان ترکی اعم از آذری و یا استانبولی راه یافته است.

رشید بهبودف از بهترین آهنگ سازان آذربایجان و باکویی الاصل با تسلط بر موسیقی ایران زمین تصنیف های زیبایی به زبان فارسی دارد. بسیاری از خوانندگان و موسیقی دانان ترکیه ای به زبان فارسی ترانه هایی خوانده و ساخته اند و همچنین بسیاری از خوانندگان ایرانی ترانه هایی به زبان ترکی اعم از استانبولی و آذری دارند. تاثیرات متقابل فرهنگ آذری با دیگر اقوام ایرانی بیش از داد و ستد فرهنگ آذری با هر فرهنگ غیر ایرانی ست.

 

واقعیت آن است که استان های آذربایجان چنان در تار و پود کشور ایران تنیده شده است و مردم آن چنان ازهر نظر با مردم سایر نقاط ایران پیوند خورده اند که تجزیه آذربایجان به امری محال می ماند. کافی است اندکی تأمل کنیم. در آذربایجان عموم مردم به تجزیه و جدایی طلبی بها نمی دهد. آن مقدار که ملی گرایان رمانتیک و افراطی در بوق خطر تجزیه می دمند تجزیه طلبی در آذربایجان رونق ندارد. یک تاریخ مبارزه و ایستادگی، وجود ستارخان ها و باقرخان ها و هزاران شهید دفاع از وطن خط بطلانی است بر اندیشه آنانی که هر حرکتی در آذربایجان را در راستای تجزیه آذربایجان تعبیر می کنند و در واقع نژاد پرستی خود را پشت عناوینی همچون: دفاع از تمامیت ارضی، جلوگیری از دخالت بیگانگان، دفاع از استقلال کشور و منافع ملی پنهان می کنند.

 

حال گفته شود: آمریکا برای تجزیه آذربایجان ایران برنامه دارد، یا اینکه کشورهای ترکیه و آذربایجان به آذربایجان ایران چشم دوخته اند و برای آن هم عده قلیل و معدودی را مثال بیاورند که جایی پرچمی بلند کرده و یا با دستانشان علامتی خاص نشان داده اند و یا شعار نادرستی سر داده اند، تغییری در این واقعیت که جدایی آذربایجان به دلایل گفته شده و گفته نشده توهمی بیش نیست رخ نمی دهد. متاسفانه آن قدر صدای یک عده قلیل که پایگاهی هم در میان مردم آذربایجان ندارند، شنیده شده است و آن قدر خطری به نام تجزیه در آذربایجان بزرگ جلوه داده شده است که صدای عموم مردم آذربایجان آن طور که باید شنیده نمی شود. نشنیدن صدای عموم مردم آذربایجان و نادیده گرفتن تبعیض های روا داشته شده در حق مردم این ناحیه نه تنها کمکی به حفظ تمایت ارضی ایران نمی کند که اتفاقا آب به آسیاب همان عده قلیل و بدون پایگاه مردمی در آذربایجان می ریزد.

 

در اعتراضات اخیری که به خشک کردن دریاچه ارومیه صورت گرفت؛ همراهی ها و همدلی هایی صورت گرفت و این امر گرچه لازم بود ولی کافی نبود و باتوجه به گستردگی اعتراض ها توقعات مردم آذربایجان را برآورده نساخت.

در این اعتراضات عده ای همچنان با چماق قرار دادن خطر تجزیه و با دستاویز قرار دادن تمامیت ارضی هم نوا با اقتدارگرایان حاکم شدند و کوشیدند تا هریک به نحوی اعتراضات مردم آذربایجان را کمرنگ جلوه دهند. این عده را می توان در دو گروه عمده که از قضا اختلافات فکری زیادی هم باهم دارند طبقه بندی نمود:

 

گروه اول ملی گرایان افراطی و رمانتیک هستند که هنوز هم در بیانیه ها و گفتارشان با دسته بندی مردم کشور به ایرانی اصیل و ایرانی غیر اصیل، هم وطنان را به درجه یک و درجه دو تقسیم می کنند و به نوعی تبعیض را نهادینه می کنند. اینان که از درک واقعیت های دنیای امروز عاجز مانده اند با توقف در 2500 سال گذشته در پی جستجوی خون آریایی در رگ های تک تک ایرانیان هستند تا برتری نژاد آریایی را ثابت کنند. طرفه آنکه این اقدامشان را وطن پرستی هم نام می نهند.

 

گروه دوم هم اصلاح طلبانی هستند که ریشه در قدرت دارند و از هم اکنون به دنبال تکیه زدن به صندلی های مجلس نهم می باشند. اعترضات مردم آذربایجان و گستردگی آن محاسبات قبلی ایشان را برای رسیدن به قدرت بر هم زد؛ لذا با نادیده گرفتن این واقعیت که: "هیچ دریاچه ای یکشبه خشک نمی شود و هیچ سدی یک شبه احداث نمی شود" کوشیدند تا نقش خود در خشک کردن دریاچه ارومیه را ناچیز جلوه دهند و حتی در مواردی انکار کنند؛ و پس از آن نیز همه چیز را به گردن احمدی نژاد و دولت های نهم و دهم بیاندازند و به نوعی از دریاچه ارومیه به عنوان تریبون انتخاباتی خویش استفاده کنند.

 

متأسفانه توهم تجزیه باعث شده است که حتی وقتی مردم آذربایجان به اعتراضی ملی (دریاچه ارومیه موضوعی ملی است) می پردازند نیز باید بخشی از نیرو و توان خود را صرف زدودن این توهم و اثبات برادری خویش نمایند؛ نیرو و توانی که در صورت نبود این توهم می تواند کاراتر و مؤثرتر صرف شود.

 

مردم آذربایجان نیز به خوبی می دانند که سایر اقوام ایران هیزم تری به آنان نفروخته اند و برای دستیابی به مطالباتشان باید با دیکتاتوری و استبداد حکومت مرکزی مبارزه کنند. حرف آن عده قلیلی که سایر اقوام را دشمن مردم آذربایجان می داند در آذربایجان خریداری ندارد. حکومت اقتدارگرای مرکزی از نفرت پراکنی قومی و اختلاف افکنی بسیار استقبال می کند. برای یکبار هم که شده تاریخ را ورق بزنیم، مشروطه را مرور کنیم، جنگ تحمیلی را مرور کنیم. نقش آذربایجان را در دفاع از تمامیت ارضی ایران و در پیشبرد جنبش آزادی خواهی و دموکراسی خواهی مردم کشورمان ببینیم و صدای واقعی مردم آذربایجان را بشنویم.

 

نکته آخر آنکه دریاچه ارومیه هم جزئی از خاک ایران است. آب خلیج فارس از آب دریاچه ارومیه شاید شیرین تر باشد ولی قطعا آبی تر نیست. آیا همه ما حساسیت و تعصبی که سرمسأله "نام خلیج فارس" و یا "سهم ایران از دریای خزر" ؛ که بسیار هم نیکوست سر "جان دریاچه ارومیه" داریم؟ دریاچه ارومیه را امروز دریابیم!

 

 منبع: پیام دانشجو

 

 

 

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info