نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏شنبه‏، 2011‏/09‏/24

59

 

 

تماشاچیان اعدام، قربانیان دیگر خشونت

نوشته‌ی فاریا بالاس

جمعه , ۱ مهر , ۱۳۹۰

 

اعمال خشونتهای رفتاری و گفتاری در جامعه فعلی‌ ما به صورت سیستماتیک سیر صعودی داشته است. خشونت‌های روحی‌ و جسمی‌ در ابعاد متفاوت و در جایگاه‌های گوناگون قابل رویت است. خصوصأ در دو سال اخیر مشاهده اعمال خشونتهای خیابانی از سوی حاکمیت، سبب ملموس شدن این واژه برای عموم مردم جامعه شده است. به صورتی‌ که ضرب و شتم و سرکوب مردم در خیابانها از یک سو و فشارهای روحی‌ از طریق ایجاد فضای رعب و وحشت از سوی‌ دیگر، سبب شده که مردم زندگی‌ در یک جامعه با حاکمیت خشونت طلب را به صورت روزانه تجربه کنند.

 

اعمال خشونت از سوی‌ حاکمیت مبحثی است که در شرایط فعلی‌ بیشتر به آن پرداخته می شود و شاید بتوان خشونت طلبی حاکمیت را به عنوان نقطه توافق مشترک بین تمامی منتقدان حاکمیت فعلی‌ مورد توجه قرار داد. تمرکز بسیار بر این مهم و نادیده گرفتن نقش کلیدی مردم جامعه در چرخیدن سیکل معیوب خشونت، سبب شگفتی و بروز خشم هنگام مشاهده اعمال خشونت از سوی‌ مردم نسبت به یکدیگر می شود. به طور مثال شرکت جمع عظیمی‌ از مردم به قصد تماشای اجرای حکم اعدام فردی که به سنّ قانونی‌ هم نرسیده بود، عکس‌العمل شدیدی از سوی‌ فعالان سیاسی و حقوق بشری و دیگران را به دنبال داشت و انگیزه این جمع کثیر برای حضور در چنین مراسمی برای بسیاری سئوال برانگیز شد.

نگارنده با تاکید بر مبحث حساسیت زدایی تدریجی‌ خشونت، از دیدگاه روانشناختی ، این مهم را مورد برسی‌ قرار می‌‌دهد.

 

حساسیت زدایی تدریجی (systmatic desensitivation) یکی از مکانیسم‌های کلیدی پیشنهادی برای پنهان داشتن آثار قرار گرفتن در معرض خشونت است. حساسیت‌زدایی، به معنای تخفیف یافتن یا از بین رفتن واکنش‌های شناختی، عاطفی و رفتاری در برابر یک محرک است. روند حساسیت‌زدایی می‌تواند به طور مستقیم و به منظور خاصی دستکاری شود.

 

برای مثال، حساسیت‌زدایی نظام‌مند، تکنیکی است که بیشتر در رفتار‌درمانی کسانی استفاده می‌شود که هدف آنها از این کار، کاهش دادن یا از بین بردن واکنش‌های عاطفی خاصی، از راه قرار دادن فرد در معرض محرک‌های اضطراب‌برانگیز درجه‌بندی شده یا تحت نظارت است.

 

حساسیت‌زدایی نظام‌مند، یکی از اجزای کلیدی مداخله‌های درمانگرانه در کودکان است که کارایی‌های مستند‌شده‌ای در تغییر دادن احساسات، عواطف و رفتارهای آنها در پی داشته است.

حساسیت‌زدایی از خشونت، روندی ظریف و تقریباً تصادفی است که می‌تواند به عنوان یکی از نتایج قرار گرفتن پی‌درپی در معرض خشونت زندگی واقعی و نیز خشونت‌های رسانه‌ای رخ دهد.

حساسیت‌زدایی عاطفی، زمانی مشهود می‌شود که واکنش‌های کندی در برابر حوادثی صورت می‌گیرد که عموم آنها به واکنشی قوی نیاز دارند.

 

یکی‌ از فنون رفتار درمانی، حساسیت زدایی منظم است که می‌توان آن را فرایند “ناشرطی سازی” یا ” شرطی سازی تقبلی” به شمار آورد. در این شیوه اصل درمانی عبارت است از ضعیف سازی یک پاسخ غیرمنطقی‌ به کمک نیرومندسازی یک پاسخ مخالف یا ناهمساز با آن. به طور مثال به فرد آموخته می شود در کنار بازنماییهایِ تخیلی‌ موقعیت‌های اضطراب زا، خود را آرمیده کند. حساسیت زدایی منظم یک فرایند تدریجی‌ است.

 

بنابرین حساسیت زدایی تدریجی‌ که در روانکاوی به عنوان یکی‌ از راهکار‌های درمانی مکررا مورد استفاده قرار می‌گیرد، یکی‌ از کلیدی‌ترین فاکتورها در بالا بردن تحمل مردم هنگام مشاهده صحنه‌های خشونت آمیز به شمار می آید. به بیان ساده تر هنگامی که فرد به صورت پیاپی در معرض اعمال خشونت قرار می‌گیرد و یا شاهد رفتار‌ها و گفتارهای خشونت آمیز در سطح جامعه است، خشونت به صورت تدریجی‌ بخشی از ساختار فرد گشته و توام با عوامل دیگر همانند بستر خانواده، میزان تاثیرپذیری فرد و دیگر فاکتور‌های شخصیتی‌، تماشای صحنه خشونت آمیزی مانند اعدام در ملا عام را تسهیل می‌بخشد.

 

بدیهی است که برای بررسی علل و پیامدهای انواع انحرافات اجتماعی، روانشناسان و جامعه شناسان نظریات مختلفی را مطرح نموده که هرکدام از آنها به ابعاد خاصی از پدیده انحرافات اجتماعی می پردازد و بنابراین هیچکدام از این نظریات تمامی جنبه های واقعیت مورد نظر را تحلیل و تفسیر نمی کند.

بنابر این با این دیدگاه می‌توان از افرادی که در تماشای اعمالِ حرکات خشونت آمیز شرکت می کنند نیز به عنوان قربانیان خشونت در جامعه نام برد، و با در نظر داشتن این نوع نگرش، بر عدم رفتارها و گفتارهایی که در روانشناسی‌ آن را برچسب زنی (labelling) می نامند تاکید کرد.

 

بطور خلاصه نظریه‌پردازان برچسب زنی می‌گویند که پاسخ یا عکس‌العمل اجتماع به یک عمل، نه خود رفتار، انحراف مشخص و تعریف می‌کند، هنگامی که رفتار مردم به عنوان رفتاری که از هنجارهای متعارف دور است، ارزیابی شد این کار «زنجیره‌ای از عکس‌العملهای اجتماعی را سبب می‌شود» و دیگر افراد این رفتار را تعریف کرده، ارزیابی می‌کنند و برچسب بر آن می‌زنند. انحراف بستگی به این دارد که یک جامعه چه قوانینی را انتخاب می کند و در چه موقعیت‌ها و در مورد چه افرادی مورد تأکید قرار می دهد. اهمیت عمده تماشاگران و ناظران اجتماعی این است که آیا عمل فرد به عنوان منحرف برچسب می‌خورد یا نه. پس به نظارت اجتماعی، ماهیت قوانین و برچسبهایی که به افراد زده می‌شود توجه شده است. برچسب زدن به افرادی که به سهولت ناظر اعمال خشونت هستند با عناوین «خشونت طلب، وحشی، حیوان صفت» سبب می شود که شخص تصویر داده شده از سوی‌ دیگران را بپذیرد و براساس آن تصویر شخصی‌ خود را تغییر دهد و خود انگاره مجرمانه در وی شکل گرد. رفتار مجرمانه‌ای که در بسترِ یک خود انگاره نامجرمانه به علل مختلف زیستی‌، روانشناسی‌ و جامعه شناسی‌ روی می دهد، انحراف اولیه است؛ ولی‌ رفتارِ مجرمانه‌ای که در بستر یک خود انگاره مجرمانه ارتکاب می‌یابد انحراف ثانوی و فرایند آن انحراف بیشتر و تقویت رفتار فرد منحرف به عنوان واکنشی نسبت به نشان دار شدن است. بنابر این منزوی کردن و برچسب زدن بر افرادی که خود قربانیان جامعه‌ای مسموم به خشونت هستند، سبب ایجاد انشعابی با دید منِ “خوب” و اوِ “بد” می شود.

 

هدف نگارنده، پر رنگ کردن بحث خشونت در جامعه و تاکید بر گوناگونی قربانیان خشونت در ابعاد مختلف است. بالا بردن سطح آگاهی‌ در مورد عوامل روانشناختی عاملان و ناظران خشونت، مسیر دیدگاه عمیق تر به شناخت این قاعده در حوزه‌های اجتماعی را میسّر ساخته و گامی‌ هرچند کوچک به سمت آفت زدایی اصل خشونت گرایی را امکان پذیر می‌سازد.

 

منبع: جرس

منبع: رهانا

 

 

 

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info