نشریۀ  اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏يکشنبه‏، 2011‏/01‏/30

 

84-300111


توافق درکشتار

 

مهرانگیز کار

 

احمدی نژاد همان است که قرار بود باشد. خودش را از چاه جمکران بالا کشیده. به قبای سپاه و فقیهان شناخته شده چسبیده و ممکن است پرچم ایران باستان را هم بالا بکشد. قدرتش به راستی مطلقه است ." ولی فقیه است "، اما فقیه نیست. لشکریان پنهان و پیدا دارد. تعدادشان زیاد نیست، به اندازه ای است که می شود با تکیه بر آنها آدم کشت و سوگواران را به سخره گرفت. در این که احمدی نژاد خودش است و برای زندگی و شرافت کسانی که او را دوست ندارند پشیزی ارزش قائل نیست و به کسانی که او را حمایت می کنند همه چیز می دهد، حرفی نیست .حرف اینجاست که منتقدان درون حکومتی او تا چه اندازه صداقت دارند وتا چه حد از سر دلسوزی برای جان و مال و شرافت مردم است که  بر احمدی نژاد می تازند. حرف اینجاست که  چرا   قضات مرگ آزادی عمل دارند  تا بی ترس از هر پیامدی مردم را حبس و اعدام و شکنجه کنند ؟ چرا جوخه های مرگ در جمع حکومتی های منتقد احمدی نژاد با صدای مخالف روبرو نمی شود؟  اینگونه پیداست که بر سر جان و شرافت و امنیت مردم درون آن حکومت توافق هائی  شده است. اگر نشده بود، خون مردم صاحب پیدا می کرد و سوای خویشاوندان درجه یک، صدای مخالفی از درون حکومت بر می خاست، صدائی که در پی حفظ مقام و موقعیت خود نبود و احیانا بر پایه ی باورهای شخصی ، دستکم از روز قیامت می ترسید و از آتش جهنم نیز. صداهائی که اکنون از درون حکومت  به گوش می رسد از برای حفظ موقعیت فردی و باندی است که  رسا شده است. خمینی بدیل با منزلتی داشت به نام منتظری که وقتی  متقاعد شد گردونه ی آدمکشی راه افتاده احساس تکلیف کرد و به عاقبت کار نیندیشید، روبروی خمینی ایستاد و با صدای رسا اعتراض کرد. جمع بزرگی را از اعدام نجات داد و خود در زندان خانگی به مقاومت نشست .مخالفان احمدی نژاد درون حکومت در نقد سیاستهای او به انگیزه ی حمایت از حقوق مردم جدی نیستند. درست است که  درون حکومت مخالفان و منتقدانی دارد، اما تا کنون حتا یکی از آنها صدا را از باب پیشگیری از ریختن خون مردم بلند نکرده است. همه شان از خود می گویند و قانون را رو به خود تعریف می کنند. نمی پرسند بر آن همه انسان که به آنها تا سالها لقب " اوباش و اراذل " دادند و در سوله های کهریزک روزی صد بار به مرگ راضی شان کردند چه گذشت؟ نمی پرسند اساسا چه کسانی و با اتکا به کدام نیروی جهنمی   کهریزک را راه انداختند و چرا از آن همه مدعی حکومتی که امروز سر بر داشته اند و همه شان در حسرت احمدی نژاد شدن می سوزند، طی سالها  یکی بر آن واقعه  خرده نگرفته است؟ اقلیت های مجالس هفتم و هشتم که اصلاح طلب بوده اند واطلاعات کافی از کهریزک داشتند  چرا آن فاجعه را پیش از جنبش اعتراضی مردم و پیش از کشیده شدن پای جوانان معترض به آنجا علنی نکرده بودند؟ از این حیث چه فرقی بوده است بین اقلیت و اکثریت مجالس تا  مردم به آن دل خوش شده باشند. آیا کافی دانسته اند که حکومتی ها   به کسانی لقب " اوباش و اراذل " بدهند و آنها را یکباره از تبار انسان طرد کنند؟

 

 چند نفری از مجلسیان که آینده ی پست و مقام و منافع  خود را در خطردیده اند صدا در صدای یکدیگر انداخته اند و همیشه در هر مورد جا زده اند. خوب بخوانید و بشنوید آنها را. عموما از حق خود می گویند و حسرت روزگاری را می خورند که یک غیر فقیه هنوز به قدرت مطلقه نرسیده بود و با سرنیزه ی تضعیف قدرت  به جان شان نیفتاده بود. هراس برشان داشته که ثروت و مقام از دست بدهند و به حاشیه رانده بشوند، هرچند شده اند. در منازعات درون حکومتی معادله ی قدرت چندان در هم ریخته که معلوم نیست کمیسیون اصل ۹۰ مجلسی که آن قدر لاف قانونمندی می زند در چه کاربوده وهست. آخرین باری که از این کمیسیون خبر گرفته ایم دو سه هفته اخیر بود که ادعا شد وارد رسیدگی به شکایات ازاسفندیار مشائی مقام نزدیک به احمدی نژاد شده است. مجلس اگر مجلس بود، در این دو سال که از حرکت وسیع و به خون نشسته ی مردم می گذرد، کمیسیون اصل ۹۰ آن به رسیدگی به  شکایات قربانیان و بازماندگان قربانیان سرکوب ها، اعدام ها، و شکنجه ها می پرداخت. مجلس اگر مجلس بود، لاریجانی ها حساب برادری خود  را از مدیریت کشور جدا می کردند  و قوه قضائیه که رکورد اعدام را درسطح  جهان شکسته و پاسخگوی عدل و انصاف و تعهدات بین المللی نیست، در پرونده های متعدد که شاکی فراوان دارد به شکایت ستمدیدگان از قوه قضائیه می رسید. اما برادر که نباید روبروی برادر بایستد ! از یک یا هر دو برادر لاریجانی که ریاست دو قوه مقننه و قضائیه را به عهده دارند حق داریم بپرسیم  این عدالت است که چند قاضی آدمکش هرروز به بهانه ای آدم بکشند و برادران هوای یکدیگر را به قدری  داشته باشند که لب از لب نجنبانند، اما  به صورت آبکی از دراز دستی های احمدی نژاد به قانون که کام آنها را اندکی تلخ کرده سخن بگویند؟ انصاف است که تازه به این هم قانع نشوند و از باب ماستمالی، برادر دیگری را که در خارجه درس خوانده به ماموریت خارج از کشور بفرستند تا به زبان انگلیسی بگوید این آدمکشی ها نقض حقوق بشر نیست و بلکه محصول کار برادران در دو قوه مقننه و قضائیه است؟

 

احمدی نژاد خودش است. از چاه جمکران خودش را بالا کشیده، در دامان مصباح یزدی پرورش یافته و ثابت کرده که گردن کلفت است و به هر کجا که وابسته و دلبسته است، عجالتا سوار آنها شده و تا اطلاع بعدی که زورمند تراز او کشف نشده و به درستی هم از او حساب کشی نشده بر اسب مراد سوار است. به علاوه خوب می داند منتقدان حکومتی اش هریک چندان آسیب پذیری دارند که از هر گوشه ی زندگی حکومتی شان چند پرونده ی فساد مالی بیرون می زند. از اینرو است که همه ی منتقدان حکومتی احمدی نژاد  نسبت به حکم صادره در مورد پرونده ی کهریزک جیک نمی زنند و نمی پرسند اصلا چرا کهریزک با آن شرایط ایجاد شده بوده؟ و چرا تا پیش از صدور دستور مرتضوی بر انتقال مبارزان به آنجا از آن انتقاد نشده و اصل ۹۰ مجالس هفتم و هشتم  آن را نادیده گرفته اند؟

 

احمدی نژاد خودش است. یا از نعمت عقل بی بهره است و می خواهد ایران را به بهانه ی استقلال طلبی و مقاومت در برابر امریکا بر باد بدهد، یا مامور است و معذور و از برخی نظامیانی فرمان می برد که اتفاقا بر خلاف شایعات هنوز نتوانسته اند کودتا کنند .اگر به سیاست زیانبار احمدی نژاد باور داشته باشیم، ناچار به این باور هم می رسیم که در این زمینه چینی  برای یک کودتای تمام عیار، احمدی نژاد که ولی فقیه بی عبا و عمامه و زورمندی است، اصلا و ابدا  تنها نیست. قوه قضائیه دستش در کار است تا مردم  را به اعدام های دسته جمعی عادت بدهد و بترساند، تا جائی که نفس شان از ترس بند بیاید. مجلس شورای اسلامی دستش در کار است.  فقط چند نفری که دراستقرار استبداد دینی نقش ها داشته و دارند، گاهی چند تائی امضا  بر ضد احمدی نژاد جمع می کنند و زود هم  پا پس می کشند. کمیسیون تحقیق و تفحص شان تعطیل است. کمیسیون اصل ۹۰ شان می خواهد به ضرب رسیدگی به وضعیت مشائی ابراز وجود کند ، کاری به کار مادران عزادار و داغدیده که از قانون شکنی و عدم پاسخگوئی و ظلم و بیداد ضجه می زنند، ندارد. البته مجمع تشخیص مصلحت نظام و بخصوص رئیس آن  زیر ضرب است، تازه وقتی هم که زیر ضرب احمدی نژاد نبود، چندان ارباب رجوعی نداشت. به یاد نمی آوریم که رهبر مشتری راه حل های آن برای بحران زدائی بوده باشد. مجمع  زیر ضرب شورای نگهبان بود و سر به سر این شورای نظر کرده نمی گذاشت .

 

 به نظر می رسد مجموعه ی حکومتی  هماهنگ کار می کند. دست همه شان در کار است. جنگ درون حکومتی البته زرگری نیست، اما بر پایه ی دفاع از حقوق مردم، حق حیات مردم و حق اعتراض مردم و حق دفاع مردم هم استوار نیست.  یک چنین چالش درون حکومتی را مردم از روی ناچاری شاهد و ناظر می شوند، اما به آن دل نمی بندند. در بند پیروزی این یا آن نیستند. فهم مطلب آسان است که دارند ما را بازمی گردانند به دهه ی طلائی اول انقلاب. در آن روزگار با این ادعا که  آقایان می خواهند  ما را به صدر اسلام ( با تعریف خودشان ) نزدیک کنند، قتل عام شدیم . اکنون دل در هوای صدر انقلاب بسته اند و جوخه ها ی اعدام دسته جمعی و کشتار چند هزار نفررا که در سال ١۳۶۷ تحقق یافت می خواهند تکرار کنند. پیش بینی آینده آسان است. دولت ایران به صورت یک مجموعه کاملا هماهنگ، به نقض حقوق بشر به صورت مستمر، گسترده، برنامه ریزی شده و سیستماتیک اقدام می کند. باید فکری کرد و چاره ای اندیشید و جامعه ی جهانی را به کمک طلبید. برای نمونه دولت هلند که یک شهروندش را اعدام کردند، اگر به روابط اقتصادی خود با ایران، حتی در مجموعه ی اتحادیه ی اروپا ادامه بدهد، به نقض حقوق بشردر سطح جهان یاری رسانده و دولت ایران را که در پی اعدام های وسیع دیگری است و هم اکنون در صدد است تا زندانیان مقاوم و نشکسته را اعدام کند، تشویق می کند تا قتل عامی را که در دستور کار دارد به اجرا بگذارد. این دولت دست تنها نیست و تا زمانی که چنین است، به آدمکشی می تواند ادامه بدهد. دعواهای حکومتی بر محور حفظ حقوق مردم جریان ندارد تا به بازیگران آن امید ببندیم. مردم از آن بهره ای نمی برند. درهای مذاکرات حقوق بشری هم به روی اروپا  بسته است و تمرکز روی انرژی هسته ای از جانب غرب، روزنه ای برای این امیدها به جا  نگذاشته است. باقی می ماند همگرائی همه ی دستجات حقوق بشری داخلی و خارجی برای زیر فشار گذاشتن جامعه ی جهانی و نهادهای سازمان ملل متحد با هدف  نزدیک شدن به درهای بسته ی دادگاه کیفری لاهه. کاری بس دشوار که آدمکشی ها و تداوم نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران، آن را ایجاب می کند و سرانجام از آن گزیری نیست. حقوقدانان از سختی کار خبر دارند، اما جز این راهی پیش رو نداریم. به فرض که احمدی نژاد مغلوب نبرد درون حکومتی بشود، منتقدان و مخالفان او گلی به سر مردم نمی زنند. مگر اکنون که درست روز واقعه است، به یک اعدام اعتراض می کنند؟

 

 

-منبع : روز آنلاین

 

 

  

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info